سین مثل سودابه
نویسنده: کاوه میرعباسی
ناشر: افق
نوبت چاپ: ۲
سال چاپ: ۱۳۹۶
تعداد صفحات: ۲۷۲
شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۶۹۴۸۲۱
عاشقی بعد از پانزده سال هنوز دیوانهوار به دنبال معشوقش است، آنقدر که از کارآگاهی میخواهد او را پیدا کند. همین شروع سروکله زدن با ماجراهای فراوانی میشود که پر است از دسیسهچینی، هویتهای جعلی و مرگ مشکوک. تا اینجا همه چیز نشان میدهد که با یک داستان پلیسی روبهرو هستیم اما اگر بدانید که نام عاشق دیوانه رستم نکره است و اسم معشوق سودابه و نام کارآگاه فردوس قاسمی چطور؟
چیزی در ذهنتان جرقه نزد؟ بله، «کاوه میرعباسی»، نویسنده این کتاب، شخصیتهای شاهنامه را _البته به اضافه خود جناب فردوسی_ دستمایه یک رمان پلیسی کرده است.
داستان از برخورد ناگهانی رستم نکره و کارآگاه فردوس شروع میشود. رستم که تازه از زندان آزاد شده میخواهد سراغ دختر محبوبش برود و از فردوس قاسمی هم میخواهد او را همراهی کند. فردوس بیدلیل نسبت به او احساس مسئولیت میکند (انگار که آفرینندهاش باشد!) و بخاطرهمین همراه او راهی میشود، به خانهای که رستم از روی نشانیهایی که معشوقش داده مطمئن است خانه اوست اما وقتی به آنجا میرسند، معلوم میشود که دختری با آن اسم و نشانی هیچوقت در آن خانه زندگی نمیکرده.
از اینجا به بعد سروکله شخصیتهای دیگری هم پیدا میشود: اسفندیار، شیراوژن، شغاد، فرنگیس، افراسیاب و سیاوش و کاووس و….. اهالی شاهنامه همه جمعند و این وسط سودابه است که نقش زن اغواگر (فم فتال) در رمانهای پلیسی را به عهده دارد.
جمع کردن شخصیتهای شاهنامه در یک داستان پلیسی تجربه خواندنی و جالبیست که کاوه میرعباسی انجام داده. کتاب همچنین سرشار از ارجاعات به کتابها و شخصیتهای معروف پلیسی و فیلمهای تاریخ سینماست. زبان نویسنده هم در طی اتفاقها و ماجراها خالی از طنز نیست و کنایههای بسیاری در آن به چشم میخورد.
سین مثل سودابه در سال 1393 به چاپ رسیده و همانموقع میرعباسی اعلام کرده بود که قرار است این مجموعه را در هفت جلد منتشر کند که البته هرکدام داستان مجزایی خواهند داشت و تنها نقطه مشترکشان اسامی گرفته شده براساس شخصیتهای شاهنامه است اما متاسفانه هنوز جلدهای دیگر این مجموعه به چاپ نرسیدهاند.
درباره نویسنده
کاوه میرعباسی متولد 1334 است و کارگردانی سینما و زبان اسپانیولی خوانده. اولین تجربههای نوشتنش در نشریه کیهان بچهها بوده، زمانی که عباس یمینی شریف سردبیریاش را به عهده داشت. او آثار زیادی از نویسندگان مشهوری ترجمه کرده، کتابهایی مانند: ساعت نحس (مارکز)، نادیا(آندره برتون)، سرهیدرا(بورخس)، پرتویی از هند(اکتاویو پاز)، بانوی دریاچه (ریموند چندلر)، مزرعه حیوانات (جورج اورول)، بچههای سبز(بوکارچوف)، طاعون (آلبر کامو) و وسوسه ناممکن(یوسا).
میرعباسی پس از مدتی خودش هم به نوشتن روی آورد و اولین مجموعه داستانش با نام هفت روز نحس در سال 1388 به چاپ رسید. او به غیر از سین مثل سودابه، کتابهای چه کردند ناموران و پایان خوش ناتمام را هم نوشته است.
بخشی از کتاب سین مثل سودابه
تندتند کاپوچینو را مینوشیدم چون تاب تحمل نگاه شرربار فرنگیس را که بیصبرانه منتظر بود شرم را کم کنم نداشتم. شکرخدا، زنگ در به صدا درآمد و او را به آن سوی سالن کشاند. ظاهراً تازه وارد آشنا بود چون بی پرسوجو در را برایش باز کرد.
مهتربانو پرسید:«کیه؟»
-پدر سیاوش.
-فرنگیس جون، تورو خدا زنگ بزن یک آژانس بیاد!
-چرا به این زودی؟
-اصلا حوصلهی کاووس خان رو ندارم!
گفتم:«اگه اجازه بدید، من میرسونمتون.»
فرنگیس به جای مادرش جواب داد:«نه دیگه، بیشتر از این وقتتون رو نمیگیریم. حتما سرتون خیلی شلوغه.»
متوجه کنایهی نیشدار کلامش شدم، اما به روی خودم نیاوردم و زیر سبیلی در کردم. در عوض، مهتربانو به او تشر زد:«باز تو مثل قاشق نشسته خودت رو انداختی وسط!…اصلا چه معنی داره وقتی دوتا بزرگتر حرف میزنند، بچهها خودشون رو قاتی کنند؟…کارآگاه قاسمی پیشنهادشون خیلی جنتلمنانه بود و من هم، از روی نزاکت و با ابراز تشکر، لطفشون رو قبول میکنم.»
خیلی دلم خنک شد.
با احترام سر فرود آوردم و گفتم:«هروقت امر بفرمایید، در خدمتم، خانم تورانی!»
فورا حرفم را اصلاح کرد:«تورانی سابق! حالا دوباره انیرانی هستم!…اما اگه مهتربانو صدام کنید، بیشتر خوشم میآد.»