vinesh وینش
vinesh وینش

 

سایت معرفی و نقد کتاب وینش همکاران

روح روسی در برابر غرب

فئودور داستایفسکی، نویسنده بزرگ روس، در سال ۱۸۶۲ سفری به اروپا انجام داد که حاصل آن، یادداشت‌هایی شد با عنوان Winter Notes on Summer Impressions یا به ترجمه فارسی، «سفرنامه‌ی داستایفسکی». این اثر گرچه در قالب سفرنامه نوشته شده، اما بیشتر از آن‌که گزارش‌گر مناظر و وقایع باشد، تحلیلی عمیق و تند از وضعیت فرهنگی، اجتماعی و روانی غرب قرن نوزدهم است. این سفرنامه نه‌تنها بخشی از روند فکری داستایفسکی را روشن می‌کند، بلکه همچون آینه‌ای، دغدغه‌های ما ایرانیان را نیز درباره‌ی رابطه‌مان با غرب، منعکس می‌سازد.

 

 

  این مقاله را ۱۰ نفر پسندیده اند

 


روح روسی در برابر غرب

فئودور داستایفسکی، نویسنده بزرگ روس، در سال ۱۸۶۲ سفری به اروپا انجام داد که حاصل آن، یادداشت‌هایی شد با عنوان Winter Notes on Summer Impressions یا به ترجمه فارسی، «سفرنامه‌ی داستایفسکی». این اثر گرچه در قالب سفرنامه نوشته شده، اما بیشتر از آن‌که گزارش‌گر مناظر و وقایع باشد، تحلیلی عمیق و تند از وضعیت فرهنگی، اجتماعی و روانی غرب قرن نوزدهم است.

 

این سفرنامه نه‌تنها بخشی از روند فکری داستایفسکی را روشن می‌کند، بلکه همچون آینه‌ای، دغدغه‌های ما ایرانیان را نیز درباره‌ی رابطه‌مان با غرب، منعکس می‌سازد.

 

 

 انگیزه‌ی سفر و بستر تاریخی

 

داستایفسکی پس از آزادی از تبعید در سیبری، در دورانی نسبتاً آزادتر، به اروپا سفر کرد؛ سفری که بیشتر برای مشاهده و بازشناسی وضعیت فرهنگی غرب انجام شد. در آن دوره، روسیه هنوز درگیر کشاکش میان سنت اسلاوی و میل به مدرنیته غربی بود. روشنفکرانی نظیر هرتسن و بلینسکی با شور، تمدن غرب را می‌ستودند و راه نجات روسیه را در تقلید از اروپا می‌دانستند. داستایفسکی، اما، با دیدگاهی متفاوت و منتقدانه، این سفر را فرصتی برای آزمودن این باورها یافت.

 

 

مشاهدات داستایفسکی در شهرهای مختلف (لندن و پاریس)

 

لندن، به‌عنوان یکی از نخستین شهرهایی که داستایفسکی در آن توقف کرد، تأثیری تلخ بر او گذاشت. او در یادداشت‌های خود از فقر دهشتناک مردم لندن، کودکان کار، چهره‌های خسته و بی‌روح، و تضاد میان زرق‌وبرق شهر با واقعیت تلخ زندگی مردم یاد می‌کند. در توصیفی تلخ می‌نویسد:

 

 “این همه روشنایی، نظم، پیشرفت صنعتی… اما هیچ عشق، هیچ گرما، هیچ انسانی در آن نیست. انگار این‌ها ماشین‌هایی هستند که به جای قلب، ساعت دارند.”

 

او همچنین به طبقات فرودست و زحمتکشی اشاره می‌کند که تمام هفته از بام تا شام جان می‌کنند و تمام دسترنج خود را در پایان هفته برای نوشیدن الکل تا سر حد مرگ خرج  می‌کنند. گویا امیدی به آینده نیست.

 

در پاریس، گرچه فضای فرهنگی گرم‌تری وجود داشت، اما داستایفسکی در توصیف آن نیز با واژه‌هایی همچون “سطحی”، “مستهجن” و “سوداگرانه” روبه‌روست. او نمایش‌ها، فرهنگ کافه‌نشینی، و برخورد مردم با هنر و زندگی را فاقد عمق می‌بیند. به نظر او، مردم غرب بیش از آن‌که به معنا یا اخلاق فکر کنند، به لذت و سود و کارایی می‌اندیشند.

 

در جایی اشاره می‌کند در پاریس احساس هم‌فروشی است، کافی است قدری دراماتیک باشد‌.

 

 

تحلیل او از فرهنگ غرب و وضعیت انسان غربی

 

داستایفسکی در جای‌جای سفرنامه‌اش می‌کوشد نه‌فقط به ظاهر تمدن غرب، بلکه به روح انسان غربی دست یابد. از نظر او، این انسان، فردی است آزاد اما تنها، برخوردار اما بی‌ریشه، آگاه اما بی‌قرار.

 

او در توصیفی عجیب، می‌گوید که انسان غربی خود را خدا می‌داند، اما در حقیقت برده‌ی ماشین و پول و زمان شده است. به باور داستایفسکی، تمدن غرب به بهای آزادی فردی، گرما و معنا و ارتباط انسانی را از بین برده است.

 

 

روح روسی در برابر غرب

 

در تقابل با این جهان سرد و عقلانی غربی، داستایفسکی از «روح روسی» سخن می‌گوید. روحی که گرچه هنوز خام و آشفته است، اما به زعم او، سرشار از دلسوزی، درد، معنویت، و احساس گناه است.

 

او این روح را نه‌تنها خاص روسیه، بلکه به‌مثابه آلترناتیوی برای روح غربی می‌بیند. جایی می‌نویسد:

 

“ما روس‌ها، شاید هنوز ملت نشده باشیم، اما انسان مانده‌ایم.”

 

این جمله، نمایان‌گر نگاه داستایفسکی به ارزش‌هایی چون رنج، همدلی، ایمان، و نوع‌دوستی‌ست؛ ارزش‌هایی که به زعم او، در غرب یا نابود شده‌اند یا به حاشیه رفته‌اند.

 

 

هنر و سوداگری

 

یکی دیگر از نقاط تمرکز داستایفسکی در سفرنامه، هنر در غرب است. او از این‌که هنر تبدیل به کالایی برای خرید و فروش شده، عمیقاً ناراحت است. در پاریس، از نمایش‌هایی یاد می‌کند که نه برای اندیشه یا زیبایی، بلکه تنها برای سرگرمی و سود بیشتر ساخته شده‌اند.

 

این انتقاد، سال‌ها بعد در آثار او مانند ابله یا یادداشت‌های زیرزمینی، به شکل کامل‌تری مطرح می‌شود: هنر، اگر جدا از اخلاق، ایمان و درد انسان شود، تبدیل به شعبده‌ای بی‌روح خواهد شد.

 

 

بُعد روان‌شناختی سفر

 

در سراسر این سفرنامه، داستایفسکی گویی بیشتر از آن‌که درباره‌ی غرب بنویسد، دارد درباره‌ی خود و زخم‌های روانی‌اش تأمل می‌کند؛ حضور مکرر تم‌هایی مثل گناه، تنهایی، رنج، و جستجوی معنا.

 

در نگاه داستایفسکی، تمدن مدرن غربی، در ظاهر پیروز و پیشرفته است، اما از درون، از بحران معنویت و هویت رنج می‌برد. این بحران را نه در نظام‌ها یا سیاست‌ها، بلکه در چهره‌ی انسان‌ها، در رفتار کودکان، و در زبان هنر و تبلیغ می‌بیند.

 

 

نگاه تطبیقی: خودخوارپنداری در برابر غرب

 

در خلال خواندن این سفرنامه، بی‌اختیار ذهن ما ایرانیان نیز درگیر این موضوع می‌شود که آیا ما نیز مانند روسیه‌ی قرن نوزدهم، درگیر همان بحران هویت در برابر غرب هستیم؟

 

در ایران امروز نیز همچنان صداهایی وجود دارند که یا غرب را مظهر نجات می‌دانند، یا آن را به شکلی ایدئولوژیک و کلی رد می‌کنند.

 

فراتر از تجربه‌ی شخصی داستایفسکی، شیوه‌ی مواجهه‌ی او با غرب است. او گرچه منتقد صریح و گاه افراطی غرب بود، اما مهم‌تر از آن، نگاهی هویتی به مسأله داشت. برخلاف روشنفکرانی که از روی تحقیر خود یا ستایش کورکورانه از دیگران به نقد می‌پردازند، داستایفسکی به دنبال راهی برای تعریف خود روسی در برابر دیگری غربی.

 

آیا امروز نیز ما با همان دغدغه‌ای روبه‌رو هستیم که داستایفسکی با آن دست‌وپنجه نرم می‌کرد؟

آیا غرب تنها راه نجات است؟

آیا ما محکوم به تقلید هستیم؟

یا می‌توانیم از نقد غرب، بهتر خودمان را بشناسیم؟

 

پاسخ داستایفسکی به این پرسش‌ها، هرچند از دل تاریخ روسیه بیرون آمده، اما می‌تواند برای ما نیز آموزنده باشد.

 

 

در پایان در مورد ترجمه‌ سفرنامه داستایفسکی خانم یلدا بیدختی‌نژاد، می‌توان به چند نکته اشاره کرد:

 

وفاداری به سبک نویسنده: او تلاش می‌کند لحن، ساختار و فضای ذهنی نویسنده روس را حفظ کند؛ درنتیجه ترجمه‌هایش گاهی کمی فشرده و رسمی و  خشک هستند، ولی در عوض، به متن اصلی وفادارند. بعنوان مثال زمانی که نویسنده حالتی عاطفی و پرشور دارد از کوچک شمردن روسی در مقابل غربی از لغت «خوار شمردن» استفاده می‌کند که کمی خشک ولی وفادار به لحن و ساختار و حس نویسنده است.

 

پرهیز از اغراق یا محاوره‌سازی بی‌دلیل: او فاصله زبانی را حفظ می‌کند و به متن کلاسیک وفادار است.

 

 

 

پیشنهاد مطالعه: عادت‌های عجیب نویسندگان روس

 

 

 

نوشته‌های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *