خنده در تاریکیِ ناباکوف را برداشتم. حتی کلیاتش هم یادم نبود. قهرمان داستان مرد بود؟ بحث خیانتی در کار بود؟ هیچ چیز یادم نمیآمد. پس فایده این همه کتابی که میخواندم چه بود؟ وقتی همه را به مرور فراموش میکردم. الان من چه فرقی با کسی که خنده در تاریکی را نخوانده بود داشتم؟
کتابی گم شده و جای آن در کتابخانه خالی است. غیبت کتاب تبدیل میشود به یک بررسی پیرامون فراموشی. درست همان وقتی که کتابی را میخوانیم روند فراموش کردنش هم آغاز میشود…
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.