کتاب دختر سرکه ای

Vinegar Girl
کد کتاب : 32007
مترجم :
شابک : 978-6004054775
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 254
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 2016
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 24 اردیبهشت

«آن تایلر» از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب دختر سرکه ای اثر آن تایلر

کتاب «دختر سرکه ای» رمانی نوشته ی «آن تایلر» است که نخستین بار در سال 2016 به انتشار رسید. «کیت باتیستا» احساس می کند گیر افتاده است. اصلا او چگونه مسئول انجام کارهای خانه برای پدر دانشمند و عجیبش، و خواهر کوچکش «بانی» شد؟ دکتر «باتیستا» حالا پس از سال ها کار و تلاش در دنیای آکادمیک، در آستانه ی کشفی بزرگ قرار گرفته است. تحقیقت او ممکن است به میلیون ها انسان کمک کند. اما فقط یک مشکل وجود دارد: دستیار جوان و باهوش او در آزمایشگاه، «پیوتر»، ممکن است از کشور اخراج شود. و بدون «پیوتر»، همه چیز از دست خواهد رفت. وقتی دکتر «باتیستا» نقشه ای عجیب را طراحی می کند تا «پیوتر» را در کشور نگه دارد، چشم امیدش—مثل همیشه—به کمک های «کیت» است. «کیت» اما از این اتفاق بسیار عصبانی است چرا که خواسته ی پدرش این بار، عجیب تر از هر زمان دیگری جلوه می کند.

کتاب دختر سرکه ای

آن تایلر
آن تایلر، زاده ی ۲۵ اکتبر سال ۱۹۴۱ در مینیاپولیس، مینه سوتا، رمان نویس، داستان نویس و منتقد ادبی آمریکایی و برنده ی جایزه ی پولیتزر برای داستان در سال ۱۹۸۹ است.آن تایلر در سال ۱۹۶۳ با نویسنده و روانپزشک ایرانی، تقی مدرسی ازدواج کرد. مدرسی که ۱۰ سال از او بزرگتر بود، در آمریکا مشغول تحصیل بود. آن ها در دانشگاه دوک با هم آشنا شدند و علاقه به ادبیات سبب شد که بیشتر به یکدیگر نزدیک شوند. پس از ازدواج و به علت پایان یافتن اعتبار ویزای اقامت مدرسی در آمریکا، به مونترال کانادا نقل مکان کردند و پس از...
نکوداشت های کتاب دختر سرکه ای
A contemporary take on one of Shakespeare’s most beloved comedies.
پرداختی معاصر به یکی از محبوب ترین کمدی های «شکسپیر».
Barnes & Noble

Shakespeare would be pleased!
«شکسپیر» از این اثر راضی خواهد بود!
New York Times New York Times

Charming, clever.
جذاب، هوشمندانه.
Boston Globe Boston Globe

قسمت هایی از کتاب دختر سرکه ای (لذت متن)
«پیوتر» پرسید: «شاید به خاطر زبان باشه؟ من کلمات رو بلدم اما باز نمی تونم اونطوری که دلم می خواد، مقصودم رو بیان کنم. مثلا توی انگلیسی وقتی دارم با تو حرف می زنم، هیچ «تو» خاصی وجود نداره. توی انگلیسی فقط یه «تو» هست و من باید از همان «تویی» که موقع صحبت کردن با تو ازش استفاده می کنم، برای صحبت با یه غریبه هم استفاده کنم. اینجوری نمی تونم صمیمیتم رو نشون بدم.»

من توی این کشور احساس غربت می کنم ولی وقتی فکرش رو می کنم، می بینم حالا دیگه اگه برگردم کشور خودم، باز اونجا هم احساس غربت می کنم. اصلا دیگه خونه ای ندارم که برگردم. نه فامیلی، نه جایگاهی و دوست هام هم سه سال بدون من زندگی کردن.

من دیگه هیچ جایی ندارم. بنابراین مجبورم وانمود کنم اینجا خوشبختم. باید وانمود کنم همه چی... چی بهش می گید؟... معرکه است.