زندگی‌ای که شعر بود

زنی تنها مانند تابلویی نقاشی است که هیلمن از دریچه‌ی ذهن و تصور خود از فروغ روی بوم آورده؛ با این توضیح که او سعی کرده است واقعی‌ترین تصویر را از او بکشد. این موضوعی است که باید درباره‌ی این کتاب به بوته‌ی نقد گذاشت و این مسئله را واکاوی کرد که هرچقدر فروغ هیلمن به فروغ واقعی نزدیک باشد، آخر، از قلم هیلمن کشیده شده است. حال باید ببینیم فروغ هیلمن چگونه به تصویر آمده است؟ در این کتاب همان‌طور که از اسمش هم برمی‌آید، می‌توان زنی تنها را دید که شعر «مذهبش است» «زندگی‌اش است» «عشقش است»