در کنار آتش سالن عمومی گریفندور

می توان ادعا کرد که هری پاتر، یک جور بیانیه‌ی سیاسی است از زبان زنی مبتلا به افسردگی. این را بعدتر می‌فهمم. وقتی برای بار چنددهم، در بزرگسالی کتاب‌ها را می‌خوانم. جهانی که رولینگ قرار است در نهایت به آن نوید پیروزی دهد، فارغ از تمام جزییات پررنگ و به دقت انتخاب شده‌ای که کنار یکدیگر قرار می‌دهد، سیاه است. غم‌زده است.
ما، نسل ایرانی هری پاتر، تتمه‌ی نسل‌های آرمان زده‌ی پیش از خود بودیم که حالا خودش را در این کابوس سیاه می‌بیند و طبیعتا آن را بدیهی و طبیعی می‌یابد. خیر در برابر شر. مظلوم در برابر ظالم. شجاعت در برابر قدرت‌طلبی. و آزادی، که هزینه‌اش از دست دادن عزیزترین‌های ارتش ققنوس است.