مردانی که در هرکدام از هفت داستان مجموعه یکی بود و یکی نبود حضور دارند، تکههای محمدعلی جمالزادهاند که هربار بخشی از جامعه ایرانی در آستانهی قرن جدید را به چشم میبینند و موضوعی اذیتشان میکند. تکههایی که در یک کل واحد به هم وصل میشوند و انسان مسئلهدارِ ایرانی را که پا به قرن بیستم میلادی (چهاردهم شمسی) گذاشته است و میخواهد پیشرفت کند، میسازند. انسانی که تازه ابتدای راه است و کورمال کورمال در تاریکی راه میرود تا بتواند در میان جهل آن زمان چراغ راهی پیدا کند.
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.