مزرعه حیوانات روایت تقسیم قدرت بین گروههای فاسد و زنده شدن عطش آزادیخواهی بین مردم است.
اورول درگیری بین خوکها، حیوانات عادی و انسانها را به عنوان نمادی از تنش عمیق بین آرمانهای بلندپروازانه و واقعیت خشن سوسیالیسم نشان می دهد.
تغییرات سیاسی و اجتماعی: حیوانات، آقای جونز را از مزرعه بیرون میکنند و به آزادی میرسند. اما بعد از مدتی ناپلئون و اسنوبال بر سر قدرت اداره مزرعه با هم درگیر میشوند.
حیوانات نمیتوانند فرق خوکها را با انسانها تشخیص دهند. خوکها لباس پوشیده ودقیقاً شبیه آدمها رفتار میکردند.
در پایان داستان حیوانات درک میکنند که فرقی بین خوکها و کشاورزها نیست. آنها یاد میگیرند که فرقی ندارد چه ایدئولوژی و سیاستی در پیش است، هیچکس برای از بین بردن قدرت آن را به دست نمیگیرد.