
چرا فقط همان یک پنجره بازه؟
راوی داستانهای «نیروانای ناممکن ما» کلافه و عصبی و بدبین است، داستانها بُعدی فلسفی هم دارند به این معنا که دربارهی بیهودگی و آبزورد بودن وجودی آدمیزادند. اما با کمی دقت میبینیم که باز با فشارهای زندگی زناشویی طبقات متوسط، موقعیتهای کار مطبوعاتی و زندگی دانشجویی که تمهای نسبتاً آشنایی هستند طرف هستیم، همین طور یک جور مخالفت با الکی خوشی بیهوده. و اتفاقاً اینها همه تمهایی هستند که به سرعت میتوانند تکراری شوند. مهدی ملکشاه نویسنده بااستعدادی است و با صداقت درون خود را برای خواننده میگشاید اما هر استعداد ذاتی باید مهار شود، چون استعداد و پیروی از غریزه ذاتاً میل به پراکندگی و بیشکلی دارد.