سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

برچسب: کافکا

دن کیشوت‌ وار در جهان بورخسی در جست‌وجوی سادومازوخیسم کافکایی!

دنیای بورخسی، سیاستمدار دن کیشوت وار، فضای کافکایی، سادیسم و مازوخیسم و سادومازوخیسم.. این‌‌ها صفت‌هایی هستند که در زندگی روزمره و نوشته‌هایمان به کار می‌بریم و آن‌ها را از دنیای ادبیات گرفته‌ایم. از آثار کافکا و بورخس، از دن کیشون اهل لامانژ و از نویسندگانی مثل مارکی دو ساد و زاخر مازوخ که خودشان را از یاد برده‌ایم اما از اسم‌شان کلمه‌ای ساخته شده است که در زبان‌های مختلف جهان مانده است. راضیه مهدی‌زاده در این یادداشت سراغ این پنج صفت گرفته‌شده از دنیای ادبیات رفته است.

پدران و پسران

پنج کتاب از روابط پدران و پسران در ادبیات

پدرها و پسرها. رابطه بین پدرها و پسرها از قدیمی‌ترین مایه‌های افسانه‌ای و اسطوره‌ای است. از روابط بین پهلوانان و بین شاهان در شاهنامه فردوسی تا داستان‌های کتاب مقدس تا پدران و پسران تورگنیف همه‌جا ردپای پدرها و پسرها به چشم می‌خورد. گاهی علیه هم، گاهی همپای یکدیگر. در این پرونده، راضیه مهدی‌زاده سراغ پدرها و پسرها از گوشه و کنار دنیا رفته و پنج رمان با این مضمون معرفی کرده است.

زبان ادبیِ کافکا

زبان ادبیِ کافکا

شاید کمتر نویسنده‌ای است که به اندازه‌ی فرانتس کافکا در معرض خوانش‌های متعدد انتقادی بوده باشد. از سویی متفکرانی چون بنیامین و آدورنو هرگونه ارزیابی تمثیلی- استعاری، چه الهیاتی و چه اسطوره‌شناختی از آثار وی را به باد انتقاد می‌گیرند و از سوی دیگر دوست و وصی آثار‌ش، ماکس برود نوشته‌‌های او را استعاره‌ای بر امر پنهان الهیاتی می‌داند. دلوُز و گُتاری او را در پرتو «ادبیات خُرد»(اقلیت) نویسنده‌ای متخطی قلمداد می‌کنند و از جنبه‌ای دیگر پاسکال کازانووا بیشتر آثارش را یادبودی در مدح زبان مادری‌اش –ییدیش- می‌داند. حجم نقد و بررسی‌های آثار کافکا چنان انبوه و بعضاً متضاد است که نویسنده‌ی هموطنش، میلان کوندرا از اصطلاح «کافکالوژی» برای توصیف آنها استفاده می‌کند.

از ادبیات و آفرینش دوفرهنگی

درباره موقعیت نویسنده‌ی دوفرهنگی

کتاب حاوی شش گفت‌وگوی به معنی دقیق کلمه‌ی فیلیپ راث است با این نویسندگان: پریمو لوی، آرون آپِلفِلت، ایوان کلیما، آیزاک بشویس سینگر، میلان کوندرا و اِدنا اُبراین. یک مکاتبه با مری مک‌کارتی و سه مقاله درباره‌ی برنار مالامود، فیلیپ گاستن (این یکی استثنائاً نقاش است) و سال بِلو. عمده‌ی این نویسندگان یهودی‌اند. خود فیلیپ راث هم یهودی است و موضوع این گفت‌وگوها عمدتاً وضعیت نویسنده‌ای است دوزبانه و دوفرهنگی که در مواردی تجربه‌ی هولوکاست را هم از سر گذرانده است.

گابریل گارسیا مارکز

گابریل گارسیا مارکز: اولین داستانِ من

خواندن روایت یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان معاصر از اولین باری که جرات می‌کند و داستانش را برای نشریه‌ای ادبی می‌فرستد همیشه جالب است. زمانی که او دانشجویی جوان است که عصرها و شب‌هایش را در کافه‌هایی که میعادگاه روشنفکران و نویسندگان کلمبیایی است می‌گذراند و با خواندن «مسخ» کافکا انگار مسخ می‌شود و تصمیم می‌گیرد داستانی بنویسد که همان اندازه خوب باشد. مارکز در این مقاله که در سپتامبر 2003 در نیویورکر منتشر شده، ماجرای شک و تردید و جسارت توامانش برای ارائه داستانش را نوشته است.

دن کیشوت‌ وار در جهان بورخسی در جست‌وجوی سادومازوخیسم کافکایی!

دنیای بورخسی، سیاستمدار دن کیشوت وار، فضای کافکایی، سادیسم و مازوخیسم و سادومازوخیسم.. این‌‌ها صفت‌هایی هستند که در زندگی روزمره و نوشته‌هایمان به کار می‌بریم و آن‌ها را از دنیای ادبیات گرفته‌ایم. از آثار کافکا و بورخس، از دن کیشون اهل لامانژ و از نویسندگانی مثل مارکی دو ساد و زاخر مازوخ که خودشان را از یاد برده‌ایم اما از اسم‌شان کلمه‌ای ساخته شده است که در زبان‌های مختلف جهان مانده است. راضیه مهدی‌زاده در این یادداشت سراغ این پنج صفت گرفته‌شده از دنیای ادبیات رفته است.

پدران و پسران

پنج کتاب از روابط پدران و پسران در ادبیات

پدرها و پسرها. رابطه بین پدرها و پسرها از قدیمی‌ترین مایه‌های افسانه‌ای و اسطوره‌ای است. از روابط بین پهلوانان و بین شاهان در شاهنامه فردوسی تا داستان‌های کتاب مقدس تا پدران و پسران تورگنیف همه‌جا ردپای پدرها و پسرها به چشم می‌خورد. گاهی علیه هم، گاهی همپای یکدیگر. در این پرونده، راضیه مهدی‌زاده سراغ پدرها و پسرها از گوشه و کنار دنیا رفته و پنج رمان با این مضمون معرفی کرده است.

زبان ادبیِ کافکا

زبان ادبیِ کافکا

شاید کمتر نویسنده‌ای است که به اندازه‌ی فرانتس کافکا در معرض خوانش‌های متعدد انتقادی بوده باشد. از سویی متفکرانی چون بنیامین و آدورنو هرگونه ارزیابی تمثیلی- استعاری، چه الهیاتی و چه اسطوره‌شناختی از آثار وی را به باد انتقاد می‌گیرند و از سوی دیگر دوست و وصی آثار‌ش، ماکس برود نوشته‌‌های او را استعاره‌ای بر امر پنهان الهیاتی می‌داند. دلوُز و گُتاری او را در پرتو «ادبیات خُرد»(اقلیت) نویسنده‌ای متخطی قلمداد می‌کنند و از جنبه‌ای دیگر پاسکال کازانووا بیشتر آثارش را یادبودی در مدح زبان مادری‌اش –ییدیش- می‌داند. حجم نقد و بررسی‌های آثار کافکا چنان انبوه و بعضاً متضاد است که نویسنده‌ی هموطنش، میلان کوندرا از اصطلاح «کافکالوژی» برای توصیف آنها استفاده می‌کند.

از ادبیات و آفرینش دوفرهنگی

درباره موقعیت نویسنده‌ی دوفرهنگی

کتاب حاوی شش گفت‌وگوی به معنی دقیق کلمه‌ی فیلیپ راث است با این نویسندگان: پریمو لوی، آرون آپِلفِلت، ایوان کلیما، آیزاک بشویس سینگر، میلان کوندرا و اِدنا اُبراین. یک مکاتبه با مری مک‌کارتی و سه مقاله درباره‌ی برنار مالامود، فیلیپ گاستن (این یکی استثنائاً نقاش است) و سال بِلو. عمده‌ی این نویسندگان یهودی‌اند. خود فیلیپ راث هم یهودی است و موضوع این گفت‌وگوها عمدتاً وضعیت نویسنده‌ای است دوزبانه و دوفرهنگی که در مواردی تجربه‌ی هولوکاست را هم از سر گذرانده است.

گابریل گارسیا مارکز

گابریل گارسیا مارکز: اولین داستانِ من

خواندن روایت یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان معاصر از اولین باری که جرات می‌کند و داستانش را برای نشریه‌ای ادبی می‌فرستد همیشه جالب است. زمانی که او دانشجویی جوان است که عصرها و شب‌هایش را در کافه‌هایی که میعادگاه روشنفکران و نویسندگان کلمبیایی است می‌گذراند و با خواندن «مسخ» کافکا انگار مسخ می‌شود و تصمیم می‌گیرد داستانی بنویسد که همان اندازه خوب باشد. مارکز در این مقاله که در سپتامبر 2003 در نیویورکر منتشر شده، ماجرای شک و تردید و جسارت توامانش برای ارائه داستانش را نوشته است.