
ماجراهای پینوکیو
«روزی روزگاری.. خوانندگان کوچولوی من فوراً خواهند گفت: پادشاهی بود. نه بچهها، اشتباه کردید! روزی روزگاری تکه چوبی
«روزی روزگاری.. خوانندگان کوچولوی من فوراً خواهند گفت: پادشاهی بود. نه بچهها، اشتباه کردید! روزی روزگاری تکه چوبی
پینوکیو عروسک چوبی کوچک و نافرمانی است که باید خوب بودن را یاد بگیرد. نه فقط به خاطر خودش، که به خاطر منافع جامعه!
پینوکیو باید ثابت کند لیاقت یک پسربچهی واقعی شدن را دارد. اما در این مسیر، به صورت مداوم توسط افراد شرور، وسوسه میشود و فریب میخورد. ایتالیای روزگار تولد پینوکیو به دین، سیستم های پزشکی، دادگستری، غذا، لباس و تحصیل اهمیت فراوانی میداد. پس باید تعدادی از این مفاهیم در ماجراهای پینوکیو تجلی یافته باشند. پینوکیو هر کار بدی میکند نتیجه فاجعهبار آن را خیلی زود و به صورت فیزیکی میبیند و هر کار خوبی که انجام بدهد او را به آرزویش که پسربچهی واقعی شدن است نزدیک میکند.
پینوکیو این مخلوق چوبی محبوب همه، کجا شکل گرفت؟ میدانیم که در داستان این عروسک چوبی را نجار پیری به نام ژپتو تراشید. بین نجار و عروسک یک رابطهی پدر و فرزندی به وجود آمد و در نهایت، همین عشق پدرانه بود که پینوکیو را به بزرگترین رویایش، یعنی تبدیل شدن به یک پسربچهی واقعی رساند. اما چند نفر از ما میدانیم که محل تولد پینوکیو، دقیقاً در کجای این دنیا قرار دارد؟ از پینوکیو چه به جا مانده است؟ و علاقمندانش چطور او را به خاطر میآورند؟
نویسندهی متن پیش رو، کلنسی مارتین (Clancy Martin) است؛ فیلسوف، رماننویس و مقالهنویس معروف کانادایی. او که خود در کودکی و نوجوانی، طرفدار پینوکیو نبود، حتی در جایی گفته است که فکر کردن به داستان پینوکیو هم او را آزار میداد. با این حال، گوشه ای از مشهورترین کتاب خود، یعنی عشق و دروغ (Love and Lies) را به بررسی ماجراهای پینوکیو و افکار کلودی اختصاص داده است. این یادداشت کلنسی مارتین که در نیویورکر چاپ شده است بخشی است از همان کتاب.
«روزی روزگاری.. خوانندگان کوچولوی من فوراً خواهند گفت: پادشاهی بود. نه بچهها، اشتباه کردید! روزی روزگاری تکه چوبی
پینوکیو عروسک چوبی کوچک و نافرمانی است که باید خوب بودن را یاد بگیرد. نه فقط به خاطر خودش، که به خاطر منافع جامعه!
پینوکیو باید ثابت کند لیاقت یک پسربچهی واقعی شدن را دارد. اما در این مسیر، به صورت مداوم توسط افراد شرور، وسوسه میشود و فریب میخورد. ایتالیای روزگار تولد پینوکیو به دین، سیستم های پزشکی، دادگستری، غذا، لباس و تحصیل اهمیت فراوانی میداد. پس باید تعدادی از این مفاهیم در ماجراهای پینوکیو تجلی یافته باشند. پینوکیو هر کار بدی میکند نتیجه فاجعهبار آن را خیلی زود و به صورت فیزیکی میبیند و هر کار خوبی که انجام بدهد او را به آرزویش که پسربچهی واقعی شدن است نزدیک میکند.
پینوکیو این مخلوق چوبی محبوب همه، کجا شکل گرفت؟ میدانیم که در داستان این عروسک چوبی را نجار پیری به نام ژپتو تراشید. بین نجار و عروسک یک رابطهی پدر و فرزندی به وجود آمد و در نهایت، همین عشق پدرانه بود که پینوکیو را به بزرگترین رویایش، یعنی تبدیل شدن به یک پسربچهی واقعی رساند. اما چند نفر از ما میدانیم که محل تولد پینوکیو، دقیقاً در کجای این دنیا قرار دارد؟ از پینوکیو چه به جا مانده است؟ و علاقمندانش چطور او را به خاطر میآورند؟
نویسندهی متن پیش رو، کلنسی مارتین (Clancy Martin) است؛ فیلسوف، رماننویس و مقالهنویس معروف کانادایی. او که خود در کودکی و نوجوانی، طرفدار پینوکیو نبود، حتی در جایی گفته است که فکر کردن به داستان پینوکیو هم او را آزار میداد. با این حال، گوشه ای از مشهورترین کتاب خود، یعنی عشق و دروغ (Love and Lies) را به بررسی ماجراهای پینوکیو و افکار کلودی اختصاص داده است. این یادداشت کلنسی مارتین که در نیویورکر چاپ شده است بخشی است از همان کتاب.
Thanks for clicking. That felt good.
Close