سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

برچسب: ناصر تقوایی

باد نوبان

دریا؛ مادر، پدر، معشوق و مرگ

در جایی از داستان می‌خوانیم: «دریا همه چیز و همه کس آن‌ها بود. مادر بود وقتی تب می‌کردند و نیاز به مراقبت و درمان داشتند؛ پدر بود وقتی نیاز به نان و آب داشتند؛ معشوق بود وقتی نیاز به عشق‌ورزی داشتند؛ دوست و محرم راز بود وقتی نیاز به محبت و دلداری داشتند. هر چند از او حساب هم می‌بردند. از او تا سر حد مرگ ترس داشتند.»
این چند سطر فشرده‌ای از داستان «باد نوبان» و در سطحی دیگر فشرده‌ای از زندگی مردمان بخش‌هایی از جنوب ایران است. ملک‌پور می‌کوشد تفسیری بر این پاراگراف بنویسد.

سینمای ناصر تقوایی

سیمای یک معلم برجسته

ناصر تقوایی خودش معلم درجه یکی است و آثارش مثل کلاس درس سینما هستند. کتاب «سینمای ناصر تقوایی» هم با تحلیل ساختاری فیلم به فیلم کارهای تقوایی و نگاه تیزبین دو نویسنده آن (سعید عقیقی و رضا غیاث) می‌تواند مثل یک دوره آموزشی فشرده سینما برای خواننده کتاب عمل کند. «سینمای ناصر تقوایی» جای خالی کتابی تحلیلی درباره این فیلمساز بزرگ و قدرندیده را پر کرده است. فیلمسازی که کاش بیشتر ساخته بود.

تابستان، در رمان‌ها

تابستان‌ها شاید مثل پاییز پادشاه فصل‌ها نباشند یا مثل بهار زیبا و تازه محسوب نشوند یا اندازه زمستانی سرد و برفی، مایه‌های دراماتیک نداشته باشند اما در قصه‌ها جای پایی محکم دارند. تابستان‌هایی گرم و طولانی که تعطیلات را به یاد می‌آورند و رخوتِ ظهرها، تفریح در ساحل، بازی بچه‌ها در باغ، شرجی محیط‌های کارگری در جنوب یا حتی آفتابی که چشم مورسو در «بیگانه» را زد. در این پرونده سراغ تصویرهای تابستان در قصه‌ها و رمان‌ها رفته‌ایم.

باد نوبان

دریا؛ مادر، پدر، معشوق و مرگ

در جایی از داستان می‌خوانیم: «دریا همه چیز و همه کس آن‌ها بود. مادر بود وقتی تب می‌کردند و نیاز به مراقبت و درمان داشتند؛ پدر بود وقتی نیاز به نان و آب داشتند؛ معشوق بود وقتی نیاز به عشق‌ورزی داشتند؛ دوست و محرم راز بود وقتی نیاز به محبت و دلداری داشتند. هر چند از او حساب هم می‌بردند. از او تا سر حد مرگ ترس داشتند.»
این چند سطر فشرده‌ای از داستان «باد نوبان» و در سطحی دیگر فشرده‌ای از زندگی مردمان بخش‌هایی از جنوب ایران است. ملک‌پور می‌کوشد تفسیری بر این پاراگراف بنویسد.

سینمای ناصر تقوایی

سیمای یک معلم برجسته

ناصر تقوایی خودش معلم درجه یکی است و آثارش مثل کلاس درس سینما هستند. کتاب «سینمای ناصر تقوایی» هم با تحلیل ساختاری فیلم به فیلم کارهای تقوایی و نگاه تیزبین دو نویسنده آن (سعید عقیقی و رضا غیاث) می‌تواند مثل یک دوره آموزشی فشرده سینما برای خواننده کتاب عمل کند. «سینمای ناصر تقوایی» جای خالی کتابی تحلیلی درباره این فیلمساز بزرگ و قدرندیده را پر کرده است. فیلمسازی که کاش بیشتر ساخته بود.

تابستان، در رمان‌ها

تابستان‌ها شاید مثل پاییز پادشاه فصل‌ها نباشند یا مثل بهار زیبا و تازه محسوب نشوند یا اندازه زمستانی سرد و برفی، مایه‌های دراماتیک نداشته باشند اما در قصه‌ها جای پایی محکم دارند. تابستان‌هایی گرم و طولانی که تعطیلات را به یاد می‌آورند و رخوتِ ظهرها، تفریح در ساحل، بازی بچه‌ها در باغ، شرجی محیط‌های کارگری در جنوب یا حتی آفتابی که چشم مورسو در «بیگانه» را زد. در این پرونده سراغ تصویرهای تابستان در قصه‌ها و رمان‌ها رفته‌ایم.