سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

برچسب: ناتور دشت

هولدن کالفیلد، پادشه غم زمانه خویش

هولدن کالفیلد، قهرمان ناطوردشت، را همه به عنوان نمادی از نوجوان یاغی می‌شناسند. پسر 16 ساله‌ای که از مدرسه‌‌اش اخراج شده و قبل از رفتن به خانه، سه روز در نیویورک پرسه می‌زند. جروم دیوید سلینجر، در ناطوردشت داستان بزرگی در مورد از دست دادن تعریف کرده است. قهرمان او در یک لایه برای مرگ برادرش سوگوار است و در لایه‌ای دیگر در تلاش است تا ته‌مانده‌ی معصومیت کودکی را حفظ کند. هولدن خودش را در ورطه‌ی سقوط به بزرگسالی می‌بیند و متوجه است که کسی نیست او را نجات دهد. او تصمیم می‌گیرد ناطوردشت بچه‌ها باشد تا بتواند از معصومیت آنها محافظت کند.

سالینجر ، سلینجر ، ناطور دشت ، ناتور دشت

چرا ایرانیها سالینجر را دوست دارند؟

برای ما درست مثل سالینجر مهم است که بچه‌ها وقتی به دره نزدیک می‌شوند چه بر سرشان می‌آید؟ اردک‌هایی که در حوض‌ پارک‌ شهرند، فصل زمستان چه بلایی سرشان می‌آید یا دختری که مهره‌های شطرنجش را جور خاصی می‌چیند، چه می‌شود؟ ولی باز جای شکرش باقی است که «فیبی»هایی وجود دارند که نجاتمان بدهند یا خانم چاقه‌ای آن سر کشور وجود دارد که به خاطرش زندگی کنیم. همه‌اش به خاطر آقای سالینجر است که نمی‌خواهد از همه چیز ناامید باشد و به خاطر مایی که دلمان نمی‌آید ناامید ناامید باشیم. بالاخره چیزی سر جایمان قرارمان می‌دهد. مگر اینکه نبوغ سیمور گلس را داشته باشیم که در روزی خوش با کودکی دیدار کنیم و گرم و زنده زندگی را بدرود گوییم.

به مناسبت 71 سالگی ناطور دشت ؛ 11 نکته که باید بدانید

کتاب «ناطور دشت»، یا «ناتور دشت» را جروم دیوید سالینجر، درست 71 سال پیش، یعنی در سال 1951 میلادی منتشر کرد. البته این اثر، پیش از انتشار به صورت کتاب، به عنوان یک داستان دنباله‌دار، در فاصله‌ی سال‌های 1945 تا 1946 منتشر شده بود. ناطور دشت درباره طغیان‌گری، اضطراب و خشم نوجوانان است. در این مقاله، یازده نکته‌ی مهم در مورد این اثر را با شما در میان خواهیم گذاشت. یازده نکته‌ای که خوب است در مورد این رمان جاودانه بدانید.

هولدن کالفیلد، پادشه غم زمانه خویش

هولدن کالفیلد، قهرمان ناطوردشت، را همه به عنوان نمادی از نوجوان یاغی می‌شناسند. پسر 16 ساله‌ای که از مدرسه‌‌اش اخراج شده و قبل از رفتن به خانه، سه روز در نیویورک پرسه می‌زند. جروم دیوید سلینجر، در ناطوردشت داستان بزرگی در مورد از دست دادن تعریف کرده است. قهرمان او در یک لایه برای مرگ برادرش سوگوار است و در لایه‌ای دیگر در تلاش است تا ته‌مانده‌ی معصومیت کودکی را حفظ کند. هولدن خودش را در ورطه‌ی سقوط به بزرگسالی می‌بیند و متوجه است که کسی نیست او را نجات دهد. او تصمیم می‌گیرد ناطوردشت بچه‌ها باشد تا بتواند از معصومیت آنها محافظت کند.

سالینجر ، سلینجر ، ناطور دشت ، ناتور دشت

چرا ایرانیها سالینجر را دوست دارند؟

برای ما درست مثل سالینجر مهم است که بچه‌ها وقتی به دره نزدیک می‌شوند چه بر سرشان می‌آید؟ اردک‌هایی که در حوض‌ پارک‌ شهرند، فصل زمستان چه بلایی سرشان می‌آید یا دختری که مهره‌های شطرنجش را جور خاصی می‌چیند، چه می‌شود؟ ولی باز جای شکرش باقی است که «فیبی»هایی وجود دارند که نجاتمان بدهند یا خانم چاقه‌ای آن سر کشور وجود دارد که به خاطرش زندگی کنیم. همه‌اش به خاطر آقای سالینجر است که نمی‌خواهد از همه چیز ناامید باشد و به خاطر مایی که دلمان نمی‌آید ناامید ناامید باشیم. بالاخره چیزی سر جایمان قرارمان می‌دهد. مگر اینکه نبوغ سیمور گلس را داشته باشیم که در روزی خوش با کودکی دیدار کنیم و گرم و زنده زندگی را بدرود گوییم.

به مناسبت 71 سالگی ناطور دشت ؛ 11 نکته که باید بدانید

کتاب «ناطور دشت»، یا «ناتور دشت» را جروم دیوید سالینجر، درست 71 سال پیش، یعنی در سال 1951 میلادی منتشر کرد. البته این اثر، پیش از انتشار به صورت کتاب، به عنوان یک داستان دنباله‌دار، در فاصله‌ی سال‌های 1945 تا 1946 منتشر شده بود. ناطور دشت درباره طغیان‌گری، اضطراب و خشم نوجوانان است. در این مقاله، یازده نکته‌ی مهم در مورد این اثر را با شما در میان خواهیم گذاشت. یازده نکته‌ای که خوب است در مورد این رمان جاودانه بدانید.