سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

 

برچسب: محمد قائد

ژانر وحشت ترسناک

هان ای شب شوم وحشت‌انگیز!

چرا برخی افراد دوست دارند بترسند؟ این میل سیری‌ناپذیر تماشا و خواندن آثار ترسناک از کجا می‌آید؟ جواب‌های متنوعی را می‌توان برای چنین سوالی تصور کرد، اما قریب به یقین اکثر جواب‌ها به کیفیت روان انسان برمی‌گردد: «لذت و بقا». اما اگر بخواهیم منحصرا در دنیای داستان به دنبال چرایی آن بگردیم، پاسخ ساده و شناخته‌شده است؛ اینکه وحشت به عنوان محرکی عالی برای پیشبرد داستان و همراه کردن مخاطب عمل می‌کند.

رمان تاریخی

پرسشی درباره‌ی ژانر «رمان تاریخی»

در مقایسه‌ی کتاب «ماه غمگین، ماه سرخ» با کتاب «عشقی، سیمای نجیب یک آنارشیست» با دو تصویر متضاد از «غائله‌ی جمهوریت» و قتل شاعری از مخالفان این «غائله» روبرو می‌شویم. اما این دو تصویر متضاد برای روبرت صافاریان نویسنده این یادداشت پایه‌ای شده برای طرح یک سوال کلی‌تر درباره ژانر «رمان تاریخی». در این آثار، به‌خصوص آن‌هایی که شخصیت‌های واقعی را دست‌مایه داستان‌شان کرده‌اند، رابطه بین تخیل داستانی و تاریخ به چه صورت است؟ مرز این‌ها با تاریخ چطور تعیین می‌شود؟

رزمری

اندی قندی، بچه رزمری!

استیون کینگ، آیرا لوین نویسنده «بچه روزمری» را این‌گونه توصیف می‌کند: «ساعت‌سازِ سوییسیِ رمان‌های سبک تعلیق؛ او کاری می‌کند که کارهای سایر ما مثل ساعت‌سازهای کم‌بها در دراگ‌استورها به‌نظر برسند.» به گفته مترجم محمد قائد در مقدمه، کتاب آیرا ادیب‌پسند نبوده است و تا حدی چوب موفقیت برق‌آسای خود را خورده و جدی گرفته نشده است. اگر عاشق کلاسیک‌ها هستید خواندن کتاب بچه رزمری را با ترجمه سلیس و روان محمد قائد به شما پیشنهاد می‌کنم اما اگر می‌خواهید بترسید به سراغ فیلم پولانسکی بروید.

ماتم رنج التتیام اضطراب

آیین‌های عبور از اضطراب

در جوامع و محیط‌های سنتی انواع رسوم عزاداری و آیین‌های سوگواری کارکرد مشخص و کارامدی دارند. پیوندهای انسجام‌بخشی مانند خانواده، اهالی محل و نهادهای مذهبی معمولاً فرد داغدیده را در مسیر عبور از مرحله‌ی اندوه تا منزل التیام همراهی می‌کنند. اما با سرگشتگی‌های مدرنیته و پیچیدگی روابط عاطفی و اجتماعی بعد از آن، در نبود آن نهادها و در غیبت آن آیین‌ها عبور از ماتم دشوار می‌شود و گاه ناتمام باقی می‌ماند. از آن‌جا که این ناتمامی در غالب موارد با گذشت زمان بغرنج‌تر می‌شود، اهل فن در زمینه‌ی روانشناسی و بهداشت روانی تکنیک‌هایی برای گذر از مصیبت و رسیدن به سلامت توصیه می‌کنند. این کتاب حاوی همین تکنیک‌ها و توصیه‌هاست.

میرزاده عشقی

عشقی به روایت قائد

«با شتاب زیست و با عجله مُرد. بیشتر شهید راه سوتفاهم شد تا مشروطیت یا دیکتاتوری یا هر چیز دیگر.» توصیفی چنان تند و بی رحمانه، فقط یک جمله از حرف‌های «محمد قائد» درباره میرزاده عشقی، در کتاب «عشقی، سیمای نجیب یک آنارشیست» است. شاید اگر نویسنده کتاب کسی بود جز قائد، و متن هم درباره فردی جز عشقی بود، تکلیف‌مان با این همه تندی روشن‌تر می‌شد: کتاب را کنار می‌گذاشتیم و نویسنده را به انصاف دعوت می‌کردیم. اما «محمد قائد» وادارمان می‌کند که تندی‌هایش به عشقی را بخوانیم و به آن‌ها فکر کنیم.

ژانر وحشت ترسناک

هان ای شب شوم وحشت‌انگیز!

چرا برخی افراد دوست دارند بترسند؟ این میل سیری‌ناپذیر تماشا و خواندن آثار ترسناک از کجا می‌آید؟ جواب‌های متنوعی را می‌توان برای چنین سوالی تصور کرد، اما قریب به یقین اکثر جواب‌ها به کیفیت روان انسان برمی‌گردد: «لذت و بقا». اما اگر بخواهیم منحصرا در دنیای داستان به دنبال چرایی آن بگردیم، پاسخ ساده و شناخته‌شده است؛ اینکه وحشت به عنوان محرکی عالی برای پیشبرد داستان و همراه کردن مخاطب عمل می‌کند.

رمان تاریخی

پرسشی درباره‌ی ژانر «رمان تاریخی»

در مقایسه‌ی کتاب «ماه غمگین، ماه سرخ» با کتاب «عشقی، سیمای نجیب یک آنارشیست» با دو تصویر متضاد از «غائله‌ی جمهوریت» و قتل شاعری از مخالفان این «غائله» روبرو می‌شویم. اما این دو تصویر متضاد برای روبرت صافاریان نویسنده این یادداشت پایه‌ای شده برای طرح یک سوال کلی‌تر درباره ژانر «رمان تاریخی». در این آثار، به‌خصوص آن‌هایی که شخصیت‌های واقعی را دست‌مایه داستان‌شان کرده‌اند، رابطه بین تخیل داستانی و تاریخ به چه صورت است؟ مرز این‌ها با تاریخ چطور تعیین می‌شود؟

رزمری

اندی قندی، بچه رزمری!

استیون کینگ، آیرا لوین نویسنده «بچه روزمری» را این‌گونه توصیف می‌کند: «ساعت‌سازِ سوییسیِ رمان‌های سبک تعلیق؛ او کاری می‌کند که کارهای سایر ما مثل ساعت‌سازهای کم‌بها در دراگ‌استورها به‌نظر برسند.» به گفته مترجم محمد قائد در مقدمه، کتاب آیرا ادیب‌پسند نبوده است و تا حدی چوب موفقیت برق‌آسای خود را خورده و جدی گرفته نشده است. اگر عاشق کلاسیک‌ها هستید خواندن کتاب بچه رزمری را با ترجمه سلیس و روان محمد قائد به شما پیشنهاد می‌کنم اما اگر می‌خواهید بترسید به سراغ فیلم پولانسکی بروید.

ماتم رنج التتیام اضطراب

آیین‌های عبور از اضطراب

در جوامع و محیط‌های سنتی انواع رسوم عزاداری و آیین‌های سوگواری کارکرد مشخص و کارامدی دارند. پیوندهای انسجام‌بخشی مانند خانواده، اهالی محل و نهادهای مذهبی معمولاً فرد داغدیده را در مسیر عبور از مرحله‌ی اندوه تا منزل التیام همراهی می‌کنند. اما با سرگشتگی‌های مدرنیته و پیچیدگی روابط عاطفی و اجتماعی بعد از آن، در نبود آن نهادها و در غیبت آن آیین‌ها عبور از ماتم دشوار می‌شود و گاه ناتمام باقی می‌ماند. از آن‌جا که این ناتمامی در غالب موارد با گذشت زمان بغرنج‌تر می‌شود، اهل فن در زمینه‌ی روانشناسی و بهداشت روانی تکنیک‌هایی برای گذر از مصیبت و رسیدن به سلامت توصیه می‌کنند. این کتاب حاوی همین تکنیک‌ها و توصیه‌هاست.

میرزاده عشقی

عشقی به روایت قائد

«با شتاب زیست و با عجله مُرد. بیشتر شهید راه سوتفاهم شد تا مشروطیت یا دیکتاتوری یا هر چیز دیگر.» توصیفی چنان تند و بی رحمانه، فقط یک جمله از حرف‌های «محمد قائد» درباره میرزاده عشقی، در کتاب «عشقی، سیمای نجیب یک آنارشیست» است. شاید اگر نویسنده کتاب کسی بود جز قائد، و متن هم درباره فردی جز عشقی بود، تکلیف‌مان با این همه تندی روشن‌تر می‌شد: کتاب را کنار می‌گذاشتیم و نویسنده را به انصاف دعوت می‌کردیم. اما «محمد قائد» وادارمان می‌کند که تندی‌هایش به عشقی را بخوانیم و به آن‌ها فکر کنیم.