
ناسازگاری
زندگی کارمندی و متوسطی که همه آدمها در بزرگسالی بالاخره آن را میپذیرند. همان نوع از زندگی که متالبازِ راوی و پروتاگونیست رمان نمیتواند به آن تن بدهد. و بدیل این زندگی، بیخانمانی و بیسامانی و در نهایت ایستادن بر سر دوراهی تسلیم یا نابودی است. همان چیزی که بدنهی اصلی کتاب را تشکیل میدهد. ما در اینجا فرصت داریم چنین شخصیتی را از درون بشناسیمش. شاید وظیفهی ادبیات هم همین باشد که لحظاتی فارغ از سود و زیان زندگی واقعی بتوانیم آدمهای بسیار متفاوت و بسیار ناسازگار را بشناسیم. و ببینیم که در پس ظاهر پرخاشگر و زبان بینزاکت میتواند انسانی حتی احساساتی نفس بکشد.