سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

برچسب: مارکسیسم

یاری متقابل آنارشیست

تاریخ حیات به روایت یک آنارشیست

کتاب یاری متقابل، نوشته پیتر کروپتکین آنارشیست روس، دستور کار مشخصی دارد: به دست دادن روایتی از تاریخ، به‌گونه‌ای که آنارشیسم را امری طبیعی جا بزند؛ طبیعی در معنای سازگار با طبیعت انسان، و بلکه سازگار با کلیت طبیعت. به این ترتیب، محل نزاع کروپتکین با مخالفانش در حقیقت برداشتی است که از قاعده و قانون‌های طبیعت دارند. جبهه مخالفان، یا همان جبهه اکثریت وقت، را کسانی پر کرده‌ بودند که بنیاد طبیعت را بر تنازع بقا استوار می‌کردند. اما کروپتکین از «قانون یاریِ متقابل» سخن می‌گوید. در تصویری که او از طبیعت ترسیم می‌کند، جانوران بیش از آن‌که در رقابتی مرگبار با هم باشند، در تعاملی همکارانه با هم قرار دارند و می‌کوشند شانس بقای جمعیت یا گونه را از رهگذر تلاش‌های دسته‌جمعی بالا برند.

کارل مارکس، یک زندگی قرن نوزدهمی

مارکس منهای مارکسیسم

کتاب کارل مارکس، یک زندگی قرن نوزدهمی دنبال تصویر خودِ مارکس است. مارکسی، منهای مارکسیسم. او که در 1848 که انقلاب، کشورهای اروپایی را یکی پس از دیگری درمی‌نوردید، فعالانه در انقلابِ آلمان شرکت جست. هرچند تنها تجربه‌ی عملی مارکس در انقلاب با شکست مواجه شد، اما او برخلاف بیشتر رادیکال‌های زمانش به آرمان‎‌های قبلی خود وفادار ماند. از آن پس تا پایان عمر مارکس در تبعید زیست. مارکس در 1883 مرد و نتوانست انقلابی را که آن‌قدر شیفته‌اش بود به چشم ببیند. اما قرن بیستم قرن انقلاب‌های کوچک و بزرگی شد که در گوشه گوشه‌ی جهان سودای براندازی نظام سرمایه‌داری را داشتند.

ارنست نولته ، سیمای یک تاریخ‌اندیش

ارنست نولته: سیمای یک تاریخ‌اندیش

چگونه می‌توان بحث‌برانگیزترین متفکر تاریخ معاصر را شناخت؟ مردی با شخصیتی محکم که با تمام بی‌رحمی های جامعه هم عصر خود به انزوا کشیده شد اما دست از پرسیدن سوالات انتقادی و غیرمعمول بر نداشت تا اثر تفکرش امروز بیش از گذشته مورد بررسی قرار بگیرد. اگر تاریخ انقلاب‌ها، بستر تغییرات اجتماعی، تشکیل نظام‌های توتالیتر و رژیم‌های فاشیستی مورد مطالعه باشد، نولته یک جنبه‌ی بسیار با اهمیت از این موضوعات را به نمایش درمی‌آورد که گرلیش در کتاب «سیمای یک تاریخ‌اندیش» کوشیده تا توجه پژوهش‌گران را به آن جلب کند.

مارکسیسم و نقد ادبی

در ضدیّت با مارکسیسم عوامانه

اگر بخواهیم کتاب «مارکسیسم و نقد ادبی» ایگلتون را نوعی دفاعیه قلمداد کنیم باید اظهار داشت این دفاعیه دربرابر دو جریان عمده صورت گرفته‌ است. از یک سو منتقدان غیر مارکسیست، یعنی کسانی که نقد مارکسیستی را به بهانه‌های مختلف کم‌ارزش یا بی‌کاربرد جلوه می‌دهند و در سویی دیگر «مارکسیسم عوامانه» یا به عبارتی نویسندگانی که به ظاهر از نقد مارکسیستی دم می‌زنند اما تنها لایه‌های بسیار سطحی آن را دریافت کرده‌اند. ایگلتون در این کتاب سعی می‌‌کند -هرچند کوتاه- به برخی از جنبه‌های حقیقی نقد ادبی مارکسیستی اشاره کند و آن را از دست دو جبهه‌ی یاد شده نجات دهد.

پاسخی بر یک نقد

پیشتر نقدی داشتیم بر کتاب «مارکسیست‌های ایده‌آلیست» که روی اشتباهاتی در این کتاب متمرکز شده بود و نویسنده مقاله، امین سبحانی، تعدادی از این اشتباهات را برشمرده بود. حالا فرزاد روشنایی نویسنده کتاب «مارکسیست‌های ایده‌آلیست» جوابیه‌ای در پاسخ به نقد فوق الذکر برای وینش فرستاده‌اند که این جوابیه را هم لازم دیدیم منتشر کنیم. در مجموع، وینش از بحث بین نویسنده و منتقد استقبال می‌کند و امیدوار است چنین گفتگویی به درک بهتر موضوعات منجر شود.

آریان‌پور

این کتاب‌ها بچه‌های مردم را چپ می‌کردند!

در دوران جوانی ما در دهه پنجاه کتاب‌هایی بود که همه می‌خواندند و از طریق خواندن آن‌ها چپ می‌شدند. بدون خواندن یک خط از اصل آثار مارکس. در این نوشتار این کتاب‌ها را معرفی کرده‌ام.
تصویری که ترسیم کردیم می‌تواند جوان روشنفکر امروزی را به این سمت براند که به خود بگوید چه سطحی‌نگری وحشتناکی غالب بوده و ته دلش احساس رضایت کند که در روزگاری زندگی می‌کند که چنین نیست. اما نکته‌ی مهم اتفاقاً این است که امروز هم همین طور است. اتفاقاً ما در دورانی زندگی می‌کنیم که این روایت‌های ساده‌شده از فلسفه‌ها و موضوع‌های ذاتاً پیچیده بیش از پیش باب شده‌اند. شاید هم گریزی از این مساله نیست و ذات انسان این‌طور است.

باکونین کاراکتر انقلابی

روانشناسی کاراکتر انقلابی

چرا باید کتابی ششصد صفحه‌ای درباره‌ی «باکونین» شخصیتی بخوانیم که به نظر می‌رسد امروز دیگر صرفاً اهمیت تاریخی دارد و دیگر کمتر کسی سراغ نوشته‌هایش می‌رود (برعکس کارل مارکس، هم‌عصر و رقیب او، که هر چند سال یک بار شاهد بازخوانی آثار و اندیشه‌هایش هستیم و هنوز تاثیر انکارناپذیری بر اندیشه‌ی سیاسی و اجتماعی معاصر دارد). این نوشته قرار است به این سوال پاسخ دهد.

مجاهدین اشتباه مارکسیست های ایده آلیست

پر از اشتباه

همان‌­طور که از عنوان کتابِ مارکسیست‌­های ایده‌­آلیست هم بر­می‌­آید، داوری عمومی کتاب این است که سازمان چریک‌­های فدایی خلق برداشت واقع‌­بینانه‌­ای از شرایط جامعه نداشتند و نویسنده سعی می‌­کند نشان دهد که چگونه برداشت احمدزاده از واقعیت موجود جامعه ایران ایده‌آلیستی و در نتیجه ساده‌انگارانه و اشتباه بوده است. اما کتاب در روایت تاریخی خود پراشتباه است و در این یادداشت برخی از این اشتباهات فهرست شده است.

مارکس و آزادی

کارل مارکس؛ معمار تفکر رهایی‌بخش

کتابِ مارکس و آزادی نیز به چهار حوزه‌ی نظری مشخص از دیدگاه مارکس می‌پردازد و نشان ‌می‌دهد، متفکری بنیان‌برانداز چون مارکس، به ‌چه شکل این چهار حوزه را معنا کرده و از دریچه‌ی آن‌ها چگونه نظام نظری خود را صورت‌بندی می‌کند. ایگلتون این چهار حوزه را به ترتیب بخش‌بندی کتاب به فلسفه، انسان‌شناسی، تاریخ و سیاست تقسیم کرده است.

مانیفست، متنی همچنان زنده

بابک احمدی در کتاب دگرگونی جهان در پی پاسخ به این پرسش‌ها است که «قدرت این متن در چیست؟ کدام بخش از مباحث آن هنوز زنده و مفید است و کدام بخش کهنه شده یا تجربه‌ی تاریخی نادرستی آن را ثابت کرده است؟…»

 

 

یاری متقابل آنارشیست

تاریخ حیات به روایت یک آنارشیست

کتاب یاری متقابل، نوشته پیتر کروپتکین آنارشیست روس، دستور کار مشخصی دارد: به دست دادن روایتی از تاریخ، به‌گونه‌ای که آنارشیسم را امری طبیعی جا بزند؛ طبیعی در معنای سازگار با طبیعت انسان، و بلکه سازگار با کلیت طبیعت. به این ترتیب، محل نزاع کروپتکین با مخالفانش در حقیقت برداشتی است که از قاعده و قانون‌های طبیعت دارند. جبهه مخالفان، یا همان جبهه اکثریت وقت، را کسانی پر کرده‌ بودند که بنیاد طبیعت را بر تنازع بقا استوار می‌کردند. اما کروپتکین از «قانون یاریِ متقابل» سخن می‌گوید. در تصویری که او از طبیعت ترسیم می‌کند، جانوران بیش از آن‌که در رقابتی مرگبار با هم باشند، در تعاملی همکارانه با هم قرار دارند و می‌کوشند شانس بقای جمعیت یا گونه را از رهگذر تلاش‌های دسته‌جمعی بالا برند.

کارل مارکس، یک زندگی قرن نوزدهمی

مارکس منهای مارکسیسم

کتاب کارل مارکس، یک زندگی قرن نوزدهمی دنبال تصویر خودِ مارکس است. مارکسی، منهای مارکسیسم. او که در 1848 که انقلاب، کشورهای اروپایی را یکی پس از دیگری درمی‌نوردید، فعالانه در انقلابِ آلمان شرکت جست. هرچند تنها تجربه‌ی عملی مارکس در انقلاب با شکست مواجه شد، اما او برخلاف بیشتر رادیکال‌های زمانش به آرمان‎‌های قبلی خود وفادار ماند. از آن پس تا پایان عمر مارکس در تبعید زیست. مارکس در 1883 مرد و نتوانست انقلابی را که آن‌قدر شیفته‌اش بود به چشم ببیند. اما قرن بیستم قرن انقلاب‌های کوچک و بزرگی شد که در گوشه گوشه‌ی جهان سودای براندازی نظام سرمایه‌داری را داشتند.

ارنست نولته ، سیمای یک تاریخ‌اندیش

ارنست نولته: سیمای یک تاریخ‌اندیش

چگونه می‌توان بحث‌برانگیزترین متفکر تاریخ معاصر را شناخت؟ مردی با شخصیتی محکم که با تمام بی‌رحمی های جامعه هم عصر خود به انزوا کشیده شد اما دست از پرسیدن سوالات انتقادی و غیرمعمول بر نداشت تا اثر تفکرش امروز بیش از گذشته مورد بررسی قرار بگیرد. اگر تاریخ انقلاب‌ها، بستر تغییرات اجتماعی، تشکیل نظام‌های توتالیتر و رژیم‌های فاشیستی مورد مطالعه باشد، نولته یک جنبه‌ی بسیار با اهمیت از این موضوعات را به نمایش درمی‌آورد که گرلیش در کتاب «سیمای یک تاریخ‌اندیش» کوشیده تا توجه پژوهش‌گران را به آن جلب کند.

مارکسیسم و نقد ادبی

در ضدیّت با مارکسیسم عوامانه

اگر بخواهیم کتاب «مارکسیسم و نقد ادبی» ایگلتون را نوعی دفاعیه قلمداد کنیم باید اظهار داشت این دفاعیه دربرابر دو جریان عمده صورت گرفته‌ است. از یک سو منتقدان غیر مارکسیست، یعنی کسانی که نقد مارکسیستی را به بهانه‌های مختلف کم‌ارزش یا بی‌کاربرد جلوه می‌دهند و در سویی دیگر «مارکسیسم عوامانه» یا به عبارتی نویسندگانی که به ظاهر از نقد مارکسیستی دم می‌زنند اما تنها لایه‌های بسیار سطحی آن را دریافت کرده‌اند. ایگلتون در این کتاب سعی می‌‌کند -هرچند کوتاه- به برخی از جنبه‌های حقیقی نقد ادبی مارکسیستی اشاره کند و آن را از دست دو جبهه‌ی یاد شده نجات دهد.

پاسخی بر یک نقد

پیشتر نقدی داشتیم بر کتاب «مارکسیست‌های ایده‌آلیست» که روی اشتباهاتی در این کتاب متمرکز شده بود و نویسنده مقاله، امین سبحانی، تعدادی از این اشتباهات را برشمرده بود. حالا فرزاد روشنایی نویسنده کتاب «مارکسیست‌های ایده‌آلیست» جوابیه‌ای در پاسخ به نقد فوق الذکر برای وینش فرستاده‌اند که این جوابیه را هم لازم دیدیم منتشر کنیم. در مجموع، وینش از بحث بین نویسنده و منتقد استقبال می‌کند و امیدوار است چنین گفتگویی به درک بهتر موضوعات منجر شود.

آریان‌پور

این کتاب‌ها بچه‌های مردم را چپ می‌کردند!

در دوران جوانی ما در دهه پنجاه کتاب‌هایی بود که همه می‌خواندند و از طریق خواندن آن‌ها چپ می‌شدند. بدون خواندن یک خط از اصل آثار مارکس. در این نوشتار این کتاب‌ها را معرفی کرده‌ام.
تصویری که ترسیم کردیم می‌تواند جوان روشنفکر امروزی را به این سمت براند که به خود بگوید چه سطحی‌نگری وحشتناکی غالب بوده و ته دلش احساس رضایت کند که در روزگاری زندگی می‌کند که چنین نیست. اما نکته‌ی مهم اتفاقاً این است که امروز هم همین طور است. اتفاقاً ما در دورانی زندگی می‌کنیم که این روایت‌های ساده‌شده از فلسفه‌ها و موضوع‌های ذاتاً پیچیده بیش از پیش باب شده‌اند. شاید هم گریزی از این مساله نیست و ذات انسان این‌طور است.

باکونین کاراکتر انقلابی

روانشناسی کاراکتر انقلابی

چرا باید کتابی ششصد صفحه‌ای درباره‌ی «باکونین» شخصیتی بخوانیم که به نظر می‌رسد امروز دیگر صرفاً اهمیت تاریخی دارد و دیگر کمتر کسی سراغ نوشته‌هایش می‌رود (برعکس کارل مارکس، هم‌عصر و رقیب او، که هر چند سال یک بار شاهد بازخوانی آثار و اندیشه‌هایش هستیم و هنوز تاثیر انکارناپذیری بر اندیشه‌ی سیاسی و اجتماعی معاصر دارد). این نوشته قرار است به این سوال پاسخ دهد.

مجاهدین اشتباه مارکسیست های ایده آلیست

پر از اشتباه

همان‌­طور که از عنوان کتابِ مارکسیست‌­های ایده‌­آلیست هم بر­می‌­آید، داوری عمومی کتاب این است که سازمان چریک‌­های فدایی خلق برداشت واقع‌­بینانه‌­ای از شرایط جامعه نداشتند و نویسنده سعی می‌­کند نشان دهد که چگونه برداشت احمدزاده از واقعیت موجود جامعه ایران ایده‌آلیستی و در نتیجه ساده‌انگارانه و اشتباه بوده است. اما کتاب در روایت تاریخی خود پراشتباه است و در این یادداشت برخی از این اشتباهات فهرست شده است.

مارکس و آزادی

کارل مارکس؛ معمار تفکر رهایی‌بخش

کتابِ مارکس و آزادی نیز به چهار حوزه‌ی نظری مشخص از دیدگاه مارکس می‌پردازد و نشان ‌می‌دهد، متفکری بنیان‌برانداز چون مارکس، به ‌چه شکل این چهار حوزه را معنا کرده و از دریچه‌ی آن‌ها چگونه نظام نظری خود را صورت‌بندی می‌کند. ایگلتون این چهار حوزه را به ترتیب بخش‌بندی کتاب به فلسفه، انسان‌شناسی، تاریخ و سیاست تقسیم کرده است.

مانیفست، متنی همچنان زنده

بابک احمدی در کتاب دگرگونی جهان در پی پاسخ به این پرسش‌ها است که «قدرت این متن در چیست؟ کدام بخش از مباحث آن هنوز زنده و مفید است و کدام بخش کهنه شده یا تجربه‌ی تاریخی نادرستی آن را ثابت کرده است؟…»