سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

برچسب: قاجار

خاطرات سفر یک زن قاجار (سفرنامه دوم) خانم! فردا کوچ است

خاطرات سفر یک زن قاجار (سفرنامه دوم)

وقارالدوله زمان خوبی را برای سفر شروع کرد، ابتدای مهر ماه 1278 و این باعث شد به نسبت گرمای کمتری را تحمل کند. هیجده ماه در سفر بود و اتفاق‌های مختلفی را از سرگذراند. کندی سفر، اقامت‌ و انتظارهایی طولانی مدت با دلیل و گاه بی دلیل در مسیر، جوری آزاردهنده بود که شنیدن جمله‌ی “خانم! فردا کوچ است” در هر ساعتی از شبانه‌روز، بهترین خبر برایش بود.

نگاه متمایز جولایی

نگاه متمایز جولایی

آنچه رضا جولایی را از نویسندگان زمان خود متمایز می‌نماید، احاطه و شناخت او به تاریخ ایران و تلفیق مستندات تاریخی و تخیلی شگفت است که در نهایت یک رویداد تاریخی را می‌سازد. او در بستر تاریخ، به گذشته و آینده می‌رود و به حال بازمی‌گردد و شخصیت‌های تاریخی را با تخیلی ویژه به قهرمانان داستان‌ها تبدیل می‌کند.

فردا شاید روزی آفتابی باشد

فردا شاید روزی آفتابی باشد

بعضی می‌گویند باز هم جولایی و تکرار روایت‌های تاریخی‌اش، من می‌گویم مجموعه قصه‌های خیال‌انگیز غمگینی که فارغ از زمان و مکان خود را در میان افسانه‌ها و روایت‌های گذشته بازیافته‌اند. گویی مردگان از گور خود احضار شده‌اند و در این احضار، دیگربار گرفتار سایه‌ی شوم مرگ و نیستی می‌شوند. اما در میان این خون‌های ریخته شده، خیانت‌هایی که بر آدمی رفته، و در این برهوت و سرمای جانکاه روزی دیگر را در دل تاریخ انتظار می‌کشند، به این امید که فردا شاید روزی آفتابی باشد.

رضا جولایی؛ راوی قصه‌های تاریخمند

رضا جولایی؛ راوی قصه‌های تاریخمند

در ادبیات فارسی معاصر چهره‌های تأثیرگذاری هستند که هرکدام به علتی مطرح و ماندگار شده‌اند. وینش قصد دارد هر ماه با عنوان «قلم ماندگار» پرونده‌ای برای یکی از این نویسندگان تهیه کند. در این پرونده‌ها ضمن معرفی نویسنده و آثارش، دلیل مطرح شدن و ماندگاری یا بحث‌برانگیزی آثار او مطرح می‌شود تا فرصتی برای آشنایی و نگاه دقیق‌تر به فعالیت‌های ادبی معاصر داشته باشیم. هفتمین پرونده این مجموعه به رضا جولایی اختصاص دارد.

خاطرات سفر یک زن قاجار (سفرنامه اول) - سفرمفر

خاطرات سفر یک زن قاجار (سفرنامه اول)

در حیاط یکی از اقامتگاه‌های منطقه نشسته‌ام و تازه کتاب را تمام کردم. به شاهزاده خانمی که نامش را نمی‌دانم ولی می‌دانم که نوه فتحعلی شاه قاجار است فکر می‌کنم. به جسارتش می‌اندیشم که علیرغم مشکلات بسیار، صدوسی‌وهشت سال پیش چنین سفر پر خطری را به همراه مادر و تعدادی خدمه و یک کودک سه ساله آغاز کرد.

تاریخ قاجار

در تاریک‌خانه یا تاریخ‌خانه

تاریخ یک دروغ بزرگ است، یک تاریک‌خانه یا آن‌طور که برخی عقیده دارند چراغ راه آینده است؟ حتی درباره دوره‌های تاریخی نزدیک‌تر مثل ایران دوره قاجار یا مشروطه، نظرات و برداشت‌های مختلفی وجود دارد. در این پرونده تلاش کرده‌ایم تا با معرفی کتاب‌هایی به تصویر کلی‌تر و نگاه کلان‌تری از ایران عهد قاجار برسیم.

یلدا سفره ای برای تولد خورشید

سفره ای برای تولد خورشید

یلدا تولد است، تولد خورشید از پس شبی بلند و طولانی، بلندترین شب سال. در این شب مردم گرد هم جمع شده و شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی و گفتگو به سر می‌آورند و خوانی ویژه می‌گسترند.

خاطرات سفر یک زن قاجار (سفرنامه دوم) خانم! فردا کوچ است

خاطرات سفر یک زن قاجار (سفرنامه دوم)

وقارالدوله زمان خوبی را برای سفر شروع کرد، ابتدای مهر ماه 1278 و این باعث شد به نسبت گرمای کمتری را تحمل کند. هیجده ماه در سفر بود و اتفاق‌های مختلفی را از سرگذراند. کندی سفر، اقامت‌ و انتظارهایی طولانی مدت با دلیل و گاه بی دلیل در مسیر، جوری آزاردهنده بود که شنیدن جمله‌ی “خانم! فردا کوچ است” در هر ساعتی از شبانه‌روز، بهترین خبر برایش بود.

نگاه متمایز جولایی

نگاه متمایز جولایی

آنچه رضا جولایی را از نویسندگان زمان خود متمایز می‌نماید، احاطه و شناخت او به تاریخ ایران و تلفیق مستندات تاریخی و تخیلی شگفت است که در نهایت یک رویداد تاریخی را می‌سازد. او در بستر تاریخ، به گذشته و آینده می‌رود و به حال بازمی‌گردد و شخصیت‌های تاریخی را با تخیلی ویژه به قهرمانان داستان‌ها تبدیل می‌کند.

فردا شاید روزی آفتابی باشد

فردا شاید روزی آفتابی باشد

بعضی می‌گویند باز هم جولایی و تکرار روایت‌های تاریخی‌اش، من می‌گویم مجموعه قصه‌های خیال‌انگیز غمگینی که فارغ از زمان و مکان خود را در میان افسانه‌ها و روایت‌های گذشته بازیافته‌اند. گویی مردگان از گور خود احضار شده‌اند و در این احضار، دیگربار گرفتار سایه‌ی شوم مرگ و نیستی می‌شوند. اما در میان این خون‌های ریخته شده، خیانت‌هایی که بر آدمی رفته، و در این برهوت و سرمای جانکاه روزی دیگر را در دل تاریخ انتظار می‌کشند، به این امید که فردا شاید روزی آفتابی باشد.

رضا جولایی؛ راوی قصه‌های تاریخمند

رضا جولایی؛ راوی قصه‌های تاریخمند

در ادبیات فارسی معاصر چهره‌های تأثیرگذاری هستند که هرکدام به علتی مطرح و ماندگار شده‌اند. وینش قصد دارد هر ماه با عنوان «قلم ماندگار» پرونده‌ای برای یکی از این نویسندگان تهیه کند. در این پرونده‌ها ضمن معرفی نویسنده و آثارش، دلیل مطرح شدن و ماندگاری یا بحث‌برانگیزی آثار او مطرح می‌شود تا فرصتی برای آشنایی و نگاه دقیق‌تر به فعالیت‌های ادبی معاصر داشته باشیم. هفتمین پرونده این مجموعه به رضا جولایی اختصاص دارد.

خاطرات سفر یک زن قاجار (سفرنامه اول) - سفرمفر

خاطرات سفر یک زن قاجار (سفرنامه اول)

در حیاط یکی از اقامتگاه‌های منطقه نشسته‌ام و تازه کتاب را تمام کردم. به شاهزاده خانمی که نامش را نمی‌دانم ولی می‌دانم که نوه فتحعلی شاه قاجار است فکر می‌کنم. به جسارتش می‌اندیشم که علیرغم مشکلات بسیار، صدوسی‌وهشت سال پیش چنین سفر پر خطری را به همراه مادر و تعدادی خدمه و یک کودک سه ساله آغاز کرد.

تاریخ قاجار

در تاریک‌خانه یا تاریخ‌خانه

تاریخ یک دروغ بزرگ است، یک تاریک‌خانه یا آن‌طور که برخی عقیده دارند چراغ راه آینده است؟ حتی درباره دوره‌های تاریخی نزدیک‌تر مثل ایران دوره قاجار یا مشروطه، نظرات و برداشت‌های مختلفی وجود دارد. در این پرونده تلاش کرده‌ایم تا با معرفی کتاب‌هایی به تصویر کلی‌تر و نگاه کلان‌تری از ایران عهد قاجار برسیم.

یلدا سفره ای برای تولد خورشید

سفره ای برای تولد خورشید

یلدا تولد است، تولد خورشید از پس شبی بلند و طولانی، بلندترین شب سال. در این شب مردم گرد هم جمع شده و شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی و گفتگو به سر می‌آورند و خوانی ویژه می‌گسترند.