سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

برچسب: شیما فکار

خاطرات اردیبهشت

دلم می‌خواد یه تحولی بدم..

مدرس صادقی تنهایی را توصیف نمی‌کند. آن را به ما نشان می‌دهد. همه‌ی شخصیت‌های این کتاب با هم حرف می‌زنند، اما هر کدام تکه و پاره، یک گوشه‌ افتاده‌اند. در آستانه‌ی افتادن هم نیستند، افتاده‌اند. یک جوری افتاده‌اند یا افتاده شده‌اند که انگار قرار نیست هرگز بلند شوند. اما هیچ‌کس هیچ حرفی ـ از این مدل حرف‌های روشنفکرانه ـ در مورد پوچی و بیهودگی دنیا نمی‌زند. قصه‌ی خاطرات اردی‌بهشت هم، مثل بقیه‌ی کتاب‌های او، با یک جمله‌ی ساده و سرراست شروع می‌شود: «سال خورشیدی برای همه‌ی مردم دنیا دوازده ماه است، اما برای من تا همین یک سال پیش فقط دوازده روز بود: از اول فروردین تا دوازدهم.»

زندگی‌نامه ادبی فروغ فرخزاد

نجات‌دهنده در گور خفته است

زندگی‌نامه‌ی ادبی فروغ درواقع رساله‌ی دکتری خانم فرزانه میلانی، شاعر و استاد ادبیات فارسی و مطالعات زنان در دانشگاه ویرجینیا است. همت و جسارت مثال‌زدنی فرزانه میلانی در یافتن وجوه تازه‌ا‌ی از زندگی فروغ و به پرسش کشیدن آن‌ها، این کتاب را به یکی از مهم‌ترین منابع شناخت فروغ فرخزاد بدل کرده است. گرچه حقیقت زندگی شاعر در این پژوهش، به تعبیر خود او، «چون بادبان قایقی» است که «در افق‌ها دور و پیدا می‌شود».

یک پیام بزرگ‌تر

خطابه‌ای برای قرن بیست‌ویکم

شاید بتوان گفت «بزرگ‌ترین پیام» هاکنی در سرتاسر کتاب این است که اگر دقیق و متمرکز نگاه کردن را تمرین کنیم، تصاویر شگفت‌انگیزتر و هیجان‌انگیزتری از جهان را کشف خواهیم کرد که تا پیش از آن هرگز ندیده بوده‌ایم. او در فصل هفت کتاب که موضوع اصلی گفت‌وگو «واضح‌تر دیدن» است، برای گِی‌فورد تعریف می‌کند که «کسی را با ماشین آورده بودم اینجا و از او پرسیدم جاده چه رنگی است. جواب نداد. ده دقیقه‌ی بعد همان سؤال را پرسیدم و او دید رنگ جاده تغییر کرده است. بعد گفت “هرگز فکر نکرده بودم جاده چه رنگی است.” حقیقتاً اگر چنین سؤالی نپرسید، صرفاً رنگ جاده است. باید نگاه کنید و دربارۀ آنچه مدام می‌بینید سؤال کنید.»

خاطرات اردیبهشت

دلم می‌خواد یه تحولی بدم..

مدرس صادقی تنهایی را توصیف نمی‌کند. آن را به ما نشان می‌دهد. همه‌ی شخصیت‌های این کتاب با هم حرف می‌زنند، اما هر کدام تکه و پاره، یک گوشه‌ افتاده‌اند. در آستانه‌ی افتادن هم نیستند، افتاده‌اند. یک جوری افتاده‌اند یا افتاده شده‌اند که انگار قرار نیست هرگز بلند شوند. اما هیچ‌کس هیچ حرفی ـ از این مدل حرف‌های روشنفکرانه ـ در مورد پوچی و بیهودگی دنیا نمی‌زند. قصه‌ی خاطرات اردی‌بهشت هم، مثل بقیه‌ی کتاب‌های او، با یک جمله‌ی ساده و سرراست شروع می‌شود: «سال خورشیدی برای همه‌ی مردم دنیا دوازده ماه است، اما برای من تا همین یک سال پیش فقط دوازده روز بود: از اول فروردین تا دوازدهم.»

زندگی‌نامه ادبی فروغ فرخزاد

نجات‌دهنده در گور خفته است

زندگی‌نامه‌ی ادبی فروغ درواقع رساله‌ی دکتری خانم فرزانه میلانی، شاعر و استاد ادبیات فارسی و مطالعات زنان در دانشگاه ویرجینیا است. همت و جسارت مثال‌زدنی فرزانه میلانی در یافتن وجوه تازه‌ا‌ی از زندگی فروغ و به پرسش کشیدن آن‌ها، این کتاب را به یکی از مهم‌ترین منابع شناخت فروغ فرخزاد بدل کرده است. گرچه حقیقت زندگی شاعر در این پژوهش، به تعبیر خود او، «چون بادبان قایقی» است که «در افق‌ها دور و پیدا می‌شود».

یک پیام بزرگ‌تر

خطابه‌ای برای قرن بیست‌ویکم

شاید بتوان گفت «بزرگ‌ترین پیام» هاکنی در سرتاسر کتاب این است که اگر دقیق و متمرکز نگاه کردن را تمرین کنیم، تصاویر شگفت‌انگیزتر و هیجان‌انگیزتری از جهان را کشف خواهیم کرد که تا پیش از آن هرگز ندیده بوده‌ایم. او در فصل هفت کتاب که موضوع اصلی گفت‌وگو «واضح‌تر دیدن» است، برای گِی‌فورد تعریف می‌کند که «کسی را با ماشین آورده بودم اینجا و از او پرسیدم جاده چه رنگی است. جواب نداد. ده دقیقه‌ی بعد همان سؤال را پرسیدم و او دید رنگ جاده تغییر کرده است. بعد گفت “هرگز فکر نکرده بودم جاده چه رنگی است.” حقیقتاً اگر چنین سؤالی نپرسید، صرفاً رنگ جاده است. باید نگاه کنید و دربارۀ آنچه مدام می‌بینید سؤال کنید.»