
روایت زنانه از تجاوز
درباره تجاوز و آزار جنسی در بسیاری از داستانهای فارسی روایتهایی وجود دارد. اما روایت خود زنان از این ماجرا چگونه بوده است؟ آیا به سراغش رفتهاند و چه تصویری از این شرایط و زنانی که گرفتار چنین موضوعی شدهاند، ترسیم کردهاند؟
درباره تجاوز و آزار جنسی در بسیاری از داستانهای فارسی روایتهایی وجود دارد. اما روایت خود زنان از این ماجرا چگونه بوده است؟ آیا به سراغش رفتهاند و چه تصویری از این شرایط و زنانی که گرفتار چنین موضوعی شدهاند، ترسیم کردهاند؟
نویسنده زبانی که بچهها با آن حرف میزنند را خیلی خوب بلد است و خیلی خوب از آن استفاده کرده. یعنی وقتی دارد داستان تعریف میکند آدم فکر نمیکند یک آدم بزرگ دارد برایش قصه مینویسد و ادای بچهها را درمیآورد. نه، اصلا. انگار خود نویسنده بچه است. مها نصیف، نویسنده این یادداشت، از نویسندگان نوجوانی است که با وینش همکاری میکنند.
مقایسهی سه رمان سووشون (سیمین دانشور، ۱۳۴۸)، چراغها را من خاموش میکنم (زویا پیرزاد، ۱۳۸۰) و پرندهی من (فریبا وفی، ۱۳۸۱) از حیث نگاهی که نویسندگان زن آن به شخصیت زن خانهدار و شکل رابطه او با شوهر، با زندگی خانوادگی و با جامعه بیرون دارند میتواند مقایسهای راهگشا باشد. روبرت صافاریان نویسنده یادداشت معتقد است این سه رمان سه مرحله از رابطهی زن نسبتاً روشنفکر ایرانی با زندگی خانوادگی و احساسش نسبت به بچه، شوهر و زندگی سیاسی را نمایندگی میکنند. در اولی هنوز زن روشنفکر با مبارزهی شوهرش معنا پیدا میکند، هر چند پرسشهایی در این باره طرح میکند؛ در دومی، علاوه بر این، موضوع رابطهی عاطفی بیرون ازدواج زن هم طرح میشود و در سومی با فضایی روبهرو هستیم که دیگر نه شاهد تناقض و تَرَک، بلکه شاهد وضعیتی در آستانهی فروپاشی هستیم.
با انتشار رمان چراغها را من خاموش میکنم در سال 1380 ، اولین گام برای نوشتن از روزمرههای
به تازگی رمان چراغها را من خاموش میکنم نوشتهی زویا پیرزاد به چاپ صدم رسید و این بهانهای شد برای پرداختن به این کتاب. از جمله کانال تلگرامی «احساننامه» تصویری از روی جلدهای ترجمههای کتاب به نُه زبان منتشر کرد که مورد توجه قرار گرفت و در کانالها و صفحات دیگر بازنشر شد.
درباره تجاوز و آزار جنسی در بسیاری از داستانهای فارسی روایتهایی وجود دارد. اما روایت خود زنان از این ماجرا چگونه بوده است؟ آیا به سراغش رفتهاند و چه تصویری از این شرایط و زنانی که گرفتار چنین موضوعی شدهاند، ترسیم کردهاند؟
نویسنده زبانی که بچهها با آن حرف میزنند را خیلی خوب بلد است و خیلی خوب از آن استفاده کرده. یعنی وقتی دارد داستان تعریف میکند آدم فکر نمیکند یک آدم بزرگ دارد برایش قصه مینویسد و ادای بچهها را درمیآورد. نه، اصلا. انگار خود نویسنده بچه است. مها نصیف، نویسنده این یادداشت، از نویسندگان نوجوانی است که با وینش همکاری میکنند.
مقایسهی سه رمان سووشون (سیمین دانشور، ۱۳۴۸)، چراغها را من خاموش میکنم (زویا پیرزاد، ۱۳۸۰) و پرندهی من (فریبا وفی، ۱۳۸۱) از حیث نگاهی که نویسندگان زن آن به شخصیت زن خانهدار و شکل رابطه او با شوهر، با زندگی خانوادگی و با جامعه بیرون دارند میتواند مقایسهای راهگشا باشد. روبرت صافاریان نویسنده یادداشت معتقد است این سه رمان سه مرحله از رابطهی زن نسبتاً روشنفکر ایرانی با زندگی خانوادگی و احساسش نسبت به بچه، شوهر و زندگی سیاسی را نمایندگی میکنند. در اولی هنوز زن روشنفکر با مبارزهی شوهرش معنا پیدا میکند، هر چند پرسشهایی در این باره طرح میکند؛ در دومی، علاوه بر این، موضوع رابطهی عاطفی بیرون ازدواج زن هم طرح میشود و در سومی با فضایی روبهرو هستیم که دیگر نه شاهد تناقض و تَرَک، بلکه شاهد وضعیتی در آستانهی فروپاشی هستیم.
با انتشار رمان چراغها را من خاموش میکنم در سال 1380 ، اولین گام برای نوشتن از روزمرههای
به تازگی رمان چراغها را من خاموش میکنم نوشتهی زویا پیرزاد به چاپ صدم رسید و این بهانهای شد برای پرداختن به این کتاب. از جمله کانال تلگرامی «احساننامه» تصویری از روی جلدهای ترجمههای کتاب به نُه زبان منتشر کرد که مورد توجه قرار گرفت و در کانالها و صفحات دیگر بازنشر شد.
Thanks for clicking. That felt good.
Close