
مرثیه ای برای آرژانتین
در ایران اثر «روح پدرم در باران صعود میکند» با عنوان دیگری نیز منتشر شده است: مرثیهای برای
در ایران اثر «روح پدرم در باران صعود میکند» با عنوان دیگری نیز منتشر شده است: مرثیهای برای
زوربای یونانی اولین بار در سال 1946 منتشر شد. درنتیجه در دستهی رمانهای کلاسیک مدرن طبقهبندی میشود. کتاب از یکسو داستان یک همهفنحریف عاشق زندگی به نام زورباست و از سوی دیگر داستان راوی ناشناس قصه، مردی روشنفکر و از طبقه نخبگان اجتماعی که درگیر خمودگی فلسفی و رنج تفسیر مفهوم زندگی، چنان در خود فرورفته که زنده بودن آخرین نامی است که میشود رویش گذاشت. ضربالمثلی هست که میگوید: «تا عاقل بخواهد فکر کند چطور، دیوانه پاچههایش را بالا زده و از رود گذشته است» زوربا نماد احساس مطلق است و راوی نماد تعقل محض. جدال بین این دو، تنها یکی از جدالهای موجود در رمان است.
فرشتهساز اثر استفان برایس نویسنده بلژیکیِ هلندیزبان، رمانی است دربارهی مذهب، خرافه، هویت، اخلاق، تعلیم و تربیت، و چالشهای اخلاقی پیشِ روی انسان در مواجهه با فناوری و بهخصوص فناوریِ ژنتیک. عنوانِ رمان ساختهی استفان برایس نیست. فرشتهسازها وجود داشتند؛ آنها کسانی بودند که آدمها، کودکانِ عمدتاً نامشروع خود را، به آنها میسپردند. اما این فرشتهسازها میماندند و کودکان معصومی که نبودشان برای فرشتهسازها میتوانست پول بسازد.
در ایران اثر «روح پدرم در باران صعود میکند» با عنوان دیگری نیز منتشر شده است: مرثیهای برای
زوربای یونانی اولین بار در سال 1946 منتشر شد. درنتیجه در دستهی رمانهای کلاسیک مدرن طبقهبندی میشود. کتاب از یکسو داستان یک همهفنحریف عاشق زندگی به نام زورباست و از سوی دیگر داستان راوی ناشناس قصه، مردی روشنفکر و از طبقه نخبگان اجتماعی که درگیر خمودگی فلسفی و رنج تفسیر مفهوم زندگی، چنان در خود فرورفته که زنده بودن آخرین نامی است که میشود رویش گذاشت. ضربالمثلی هست که میگوید: «تا عاقل بخواهد فکر کند چطور، دیوانه پاچههایش را بالا زده و از رود گذشته است» زوربا نماد احساس مطلق است و راوی نماد تعقل محض. جدال بین این دو، تنها یکی از جدالهای موجود در رمان است.
فرشتهساز اثر استفان برایس نویسنده بلژیکیِ هلندیزبان، رمانی است دربارهی مذهب، خرافه، هویت، اخلاق، تعلیم و تربیت، و چالشهای اخلاقی پیشِ روی انسان در مواجهه با فناوری و بهخصوص فناوریِ ژنتیک. عنوانِ رمان ساختهی استفان برایس نیست. فرشتهسازها وجود داشتند؛ آنها کسانی بودند که آدمها، کودکانِ عمدتاً نامشروع خود را، به آنها میسپردند. اما این فرشتهسازها میماندند و کودکان معصومی که نبودشان برای فرشتهسازها میتوانست پول بسازد.
Thanks for clicking. That felt good.
Close