
صدای ترد کوبیده شدن برف زیر پا
ج را نویسنده از غزلی از حافظ به عاریت گرفته است: «درخم زلف تو آن خال سیه دانی چیست / نقطه دوده که در حلقه جیم افتادست». «ج» داستان دست راستیها یعنی پدر و پسر و دست چپیها یعنی دختر و مادر است. برف نقشی اساسی در داستان بازی میکند. داستانی خانوادگی که از ایستگاهی برف زده شروع و به خانهای با سگ سیاه ختم میشود. اما شخصیتها در ذهن مخاطب شکل نمیگیرند و تنها عکسی زیبا از بارش برف در ذهن میماند. زیباترین جای کتاب همان عکس روی جلد است، به آن بیشتر نگاه کنید.