
برچسب: رمان ایرانی









مرز خطرناک
داستان ارابه خورشید پیچیده نیست اما داستانی است که ویژگیاش امساک است، هم در فرم هم در نوشتار. اما این امساک بیشتر از اینکه برای بال و پر دادن به تخیل خواننده برای تکمیل بخشهای نگفته داستان باشد، برای هدایتش به ماجرای دیگری است. ماجرای کشف نمادها و تمثیلها. برای رسیدن به داستانی بزرگتر.

چهل سالگی؛ «جسارتی» که میبینیم!
پرداختن به کشمکشهای یک زن متاهل و البته مادر در آستانه چهلسالگی به خودی خود جذاب و پُرکِشش است؛ چه برسد به اینکه پای داغ عشقی قدیمی و ناکام هم به داستان باز شود تا صفت جسارت هم قرین جذاب بنشیند. ناهید طباطبایی عمیق میبیند، اما ساده روایت میکند. او به اصل قصه گفتن وفادار میماند و به مخاطبش احترام میگذارد و با بیراهه رفتن و دست انداختن خواننده آزار نمیرساند.









مرز خطرناک
داستان ارابه خورشید پیچیده نیست اما داستانی است که ویژگیاش امساک است، هم در فرم هم در نوشتار. اما این امساک بیشتر از اینکه برای بال و پر دادن به تخیل خواننده برای تکمیل بخشهای نگفته داستان باشد، برای هدایتش به ماجرای دیگری است. ماجرای کشف نمادها و تمثیلها. برای رسیدن به داستانی بزرگتر.

چهل سالگی؛ «جسارتی» که میبینیم!
پرداختن به کشمکشهای یک زن متاهل و البته مادر در آستانه چهلسالگی به خودی خود جذاب و پُرکِشش است؛ چه برسد به اینکه پای داغ عشقی قدیمی و ناکام هم به داستان باز شود تا صفت جسارت هم قرین جذاب بنشیند. ناهید طباطبایی عمیق میبیند، اما ساده روایت میکند. او به اصل قصه گفتن وفادار میماند و به مخاطبش احترام میگذارد و با بیراهه رفتن و دست انداختن خواننده آزار نمیرساند.