
باستانگرایی و محک تاریخگرایانه
کاتوزیان عناصر اصلی ناسیونالیسم تازه متولد ایرانی مقارن با عصر مشروطیت را چنین برمیشمارد: «گرامیداشت شورانگیز ایران باستان، شوق یکشبه اروپایی شدن، احساسات تند ضدعربی و ضداسلامی و استهزای ادبیات قدیم فارسی». منورالفکرهای مشروطه درصدد بودند با مطرح کردن حکومت قانون و مفهوم وطن، بالانس و نظم سنتی دستگاه سلطنت و روحانیت را برهم بزنند. این ناسیونالیسم غربگرا و باستانگرای روشنفکران عصر مشروطه بود که دو دهه بعد تبدیل به ناسیونالیسم غلیظتر رسمی حکومت پهلوی اول شد. محمد هاشمی هم در کتاب «درام تاریخی در ایران» به انعکاس این صدای باستانگرایانه در نمایشنامههای این دو دوره میپردازد، یکی از مشروطه تا پایان حکومت قاجار، و دیگری دوران پهلوی اول.