سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

برچسب: داستان نویسی

چیستا داستان

چگونه داستان می نویسید؟

مارکز از آن دسته نویسندگانی است که علاوه بر کتاب های متعددی که نوشته، مقاله و مطلب کوتاه و گفتگوهای فراوانی هم دارد. شاید علت آن سابقه روزنامه نگاری او و علاقه اش به ثبت و ضبط وقایع باشد. در اغلب این نوع نوشته هایش رگه هایی از طنز هم به چشم می خورد، مثل همین مطلب کوتاه با عنوان چگونه داستان می نویسید که در مجله چیستا خرداد و تیر 1368 چاپ شده. این مطلب را ابوالفضل احمدی ترجمه کرده است.

ریموند کارورِ ما ایرانی‌ها

ریموند کارور در عصری در آمریکا زیست که جامعه دستخوش انواع بحران‌ها بود و در صدر آن‌ها جنگ ویتنام. اما آدم‌های کارور درباره ویتنام حرف نمی‌زنند. درباره آمریکا هم حرف نمی‌زنند. سوالی که پیدا می‌شود این است که چرا نویسنده‌ای تا به این حد ناآشنا و گریزان از سیاست، اقبالی گسترده در جامعه‌ای سیاست‌زده، مثل ایران پیدا کرده است؟ و دست آخر کارور چه میراثی برای نویسندگان ما داشت؟ مهدی ملکشاه می‌نویسد: «درسی که داستان‌نویسی ما باید از کارور می‌گرفت و نگرفت این بود که به آسیب‌های اجتماعی به‌عنوان آسیب‌های‌ اجتماعی نگاه کنند، نه اشیایی تزیینی برای داستان نوشتن: کارور عمیقاً نسبت به یک معضل اجتماعی در آمریکا واکنش نشان داد: الکلیسم.»

محمد رحیم اخوت ای زندگی بگذر که پایانت بسی شیرین است

ای زندگی بگذر که پایانت بسی شیرین است

محمد رحیم اخوت داستان‌نویس پیشکسوت روز شنبه 23 بهمن ماه از دنیا رفت. نام او اصفهان را به یاد می‌آورد. در این شهر تکیه‌گاهی برای داستان‌نویسان اصفهانی بود و از آخرین چهره‌های نسل ادبی بازمانده از دهه چهل در این شهر. در تمام زندگی به معلمی علاقمند بود و شاید به همین دلیل بود که جوان‌های اصفهان این‌قدر به او اشتیاق داشتند. در این یادداشت افسانه دهکامه روزنامه‌نگار از اخوت و زندگی او نوشته است.

اتللوی تابستانی نسبیه فضل‌اللهی متفاوت

صداهای متفاوت از میان چند داستان

داستان‌های آپارتمانی بیش از یک دهه، شیوه‌‌ی غالب در داستان‌نویسی ایران بود. حالا چند سالی است که نشانه‌‌های پررنگ عبور از این مرحله دیده می‌‌شود. مجموعه‌‌هایی به سبک و سیاق «اتللوی تابستانی» را می‌‌توان نشانه‌‌ی محکمی بر پایان آن دوران دانست. چاپ چنین مجموعه ای در آخرین سال دهه نود این اطمینان را می دهد که حبس ادبیات در خانه و تکرار یک روایت با سرپوش و تعبیر اشتباه از درونگری انسان مدرن تمام شده و دوباره ادبیات ایران، جهان را با تمام گستردگی‌‌اش در آغوش می‌‌گیرد.

جمال میرصادقی، شصت سال داستان‌نویسی

جمال میرصادقی هم نویسنده است و هم پژوهشگر و مدرس در زمینه داستان‌نویسی. سال گذشته در هشتادوهفت سالگی کتاب «صدای شکستن می‌آمد» را منتشر کرد و در این سال‌ها شاگردان زیادی داشته است که هرکدام داستان‌نویسی شده‌اند. در کارهای او گزارش اجتماعی دقیقی از زندگی مردم کوچه و بازار به چشم می‌خورد. در این پرونده به جمال میرصادقی، کار جدید او و نیز یکی از بهترین داستان‍هایش «بادها خبر از تغییر فصل می‌دهند» پرداخته‌ایم.

ریشه

داستان، ریشه‌ی انسان است

جمال میرصادقی از چهره‌های پیشکسوت ادبیات داستانی ایران است. او ده‌ها کتاب در زمینه داستان‌نویسی و پژوهش ادبی منتشر کرده است و آثار داستانی فراوانی خلق کرده از جمله رمان‌های «باد‌ها خبر از تغییر فصل می‌دهند» (۱۳۶۴) و «شب چراغ» (۱۳۵۵). با میرصادقی در آستانه ۸۷ سالگی‌اش درباره ادبیات داستانی معاصر گفت‌وگو کردیم.

چیستا داستان

چگونه داستان می نویسید؟

مارکز از آن دسته نویسندگانی است که علاوه بر کتاب های متعددی که نوشته، مقاله و مطلب کوتاه و گفتگوهای فراوانی هم دارد. شاید علت آن سابقه روزنامه نگاری او و علاقه اش به ثبت و ضبط وقایع باشد. در اغلب این نوع نوشته هایش رگه هایی از طنز هم به چشم می خورد، مثل همین مطلب کوتاه با عنوان چگونه داستان می نویسید که در مجله چیستا خرداد و تیر 1368 چاپ شده. این مطلب را ابوالفضل احمدی ترجمه کرده است.

ریموند کارورِ ما ایرانی‌ها

ریموند کارور در عصری در آمریکا زیست که جامعه دستخوش انواع بحران‌ها بود و در صدر آن‌ها جنگ ویتنام. اما آدم‌های کارور درباره ویتنام حرف نمی‌زنند. درباره آمریکا هم حرف نمی‌زنند. سوالی که پیدا می‌شود این است که چرا نویسنده‌ای تا به این حد ناآشنا و گریزان از سیاست، اقبالی گسترده در جامعه‌ای سیاست‌زده، مثل ایران پیدا کرده است؟ و دست آخر کارور چه میراثی برای نویسندگان ما داشت؟ مهدی ملکشاه می‌نویسد: «درسی که داستان‌نویسی ما باید از کارور می‌گرفت و نگرفت این بود که به آسیب‌های اجتماعی به‌عنوان آسیب‌های‌ اجتماعی نگاه کنند، نه اشیایی تزیینی برای داستان نوشتن: کارور عمیقاً نسبت به یک معضل اجتماعی در آمریکا واکنش نشان داد: الکلیسم.»

محمد رحیم اخوت ای زندگی بگذر که پایانت بسی شیرین است

ای زندگی بگذر که پایانت بسی شیرین است

محمد رحیم اخوت داستان‌نویس پیشکسوت روز شنبه 23 بهمن ماه از دنیا رفت. نام او اصفهان را به یاد می‌آورد. در این شهر تکیه‌گاهی برای داستان‌نویسان اصفهانی بود و از آخرین چهره‌های نسل ادبی بازمانده از دهه چهل در این شهر. در تمام زندگی به معلمی علاقمند بود و شاید به همین دلیل بود که جوان‌های اصفهان این‌قدر به او اشتیاق داشتند. در این یادداشت افسانه دهکامه روزنامه‌نگار از اخوت و زندگی او نوشته است.

اتللوی تابستانی نسبیه فضل‌اللهی متفاوت

صداهای متفاوت از میان چند داستان

داستان‌های آپارتمانی بیش از یک دهه، شیوه‌‌ی غالب در داستان‌نویسی ایران بود. حالا چند سالی است که نشانه‌‌های پررنگ عبور از این مرحله دیده می‌‌شود. مجموعه‌‌هایی به سبک و سیاق «اتللوی تابستانی» را می‌‌توان نشانه‌‌ی محکمی بر پایان آن دوران دانست. چاپ چنین مجموعه ای در آخرین سال دهه نود این اطمینان را می دهد که حبس ادبیات در خانه و تکرار یک روایت با سرپوش و تعبیر اشتباه از درونگری انسان مدرن تمام شده و دوباره ادبیات ایران، جهان را با تمام گستردگی‌‌اش در آغوش می‌‌گیرد.

جمال میرصادقی، شصت سال داستان‌نویسی

جمال میرصادقی هم نویسنده است و هم پژوهشگر و مدرس در زمینه داستان‌نویسی. سال گذشته در هشتادوهفت سالگی کتاب «صدای شکستن می‌آمد» را منتشر کرد و در این سال‌ها شاگردان زیادی داشته است که هرکدام داستان‌نویسی شده‌اند. در کارهای او گزارش اجتماعی دقیقی از زندگی مردم کوچه و بازار به چشم می‌خورد. در این پرونده به جمال میرصادقی، کار جدید او و نیز یکی از بهترین داستان‍هایش «بادها خبر از تغییر فصل می‌دهند» پرداخته‌ایم.

ریشه

داستان، ریشه‌ی انسان است

جمال میرصادقی از چهره‌های پیشکسوت ادبیات داستانی ایران است. او ده‌ها کتاب در زمینه داستان‌نویسی و پژوهش ادبی منتشر کرده است و آثار داستانی فراوانی خلق کرده از جمله رمان‌های «باد‌ها خبر از تغییر فصل می‌دهند» (۱۳۶۴) و «شب چراغ» (۱۳۵۵). با میرصادقی در آستانه ۸۷ سالگی‌اش درباره ادبیات داستانی معاصر گفت‌وگو کردیم.