
وقتی فراموشی از یاد میرود
هتل روایتگر عشق نامتعارف یک کارمند پذیرش هتل به مسافری تنهاست که در نهایت فاجعه میآفریند. با این همه، این سادهترین برداشت، تنزل دادن روایتی با گریزهای فلسفی متعدد است. مظلومی در هتل توانسته با بازیهای روایی، روایتی ساده را به روایتی با سویههای جذاب فلسفی تبدیل کند. او دارد انسان را به نقد میکشد و میگوید که اگر بناست انسان وفادار به خویش بماند، در جهانی پر از آدمهایی با دغدغهها و عقدههای سطحی، راه به جایی نمیبرد. بنابراین باید گفت که هتل میتواند داستانی دربارهی عام و خاص بودن آدمها هم باشد.