قتل در خانواده
قتل در خانواده
قتل در خانواده
من یک پزشک هستم، سالها در میدان جنگ جراحی کردم و حتی زخمی شدم. آشنایی من با کارآگاه معروف کاملا اتفاقی بود اما خیلی زود به او و کارهایش علاقهمند شدم. من بودم که ماجراهای او و نبوغ حیرتانگیزش در کشف جنایتها را ثبت کردم. شاید به اندازه او باهوش نبودم ولی دوست و همراه خوبی برایش بودم.
بر استخوان های مردگان
الیزابت گم شده است
موریاری موریارتی خواننده اش را به دنيای تاريک و پیچیده شرلوک هولمز و پروفسور جیمز موریارتی
یک قتل فجیع و عجیب، سرآغاز کشف ماجراهای کتاب وارث خاموشی است. پیش از این قتل البته یک
“خیابان گاندی، ساعت پنج عصر” قصه نیست، جستار است. جستارش هم از نوع جستارهای معمول که خواندهایم یا مجلات جستارنویسی به آن میپردازند نیست. یک کار پژوهشی و دسته بندی شده است. شبیه یک ارکستر موسیقی هماهنگ که با تعریف زمینه پژوهشی و ریزه کاری های تحلیلی به موقع مینوازد و هر سازش میداند کجا و چطور خودش را به زمینه کار وصل کند.
واقعا فکر میکنم مشخصترین نقطه قوت این کتاب همین بود. غیرقابل پیش بینی بودن ! به خصوص اواخر کتاب، من دیگر نمی دانستم انتظار چه چیزی را داشته باشم و انقدر کنجکاو و هیجان زده بودم که 100 صفحهی آخر را یک ریز خواندم ! هر چقدر که سعی میکردم اتفاقات بعدی را حدس بزنم ، حدسم اشتباه از آب در می آمد و کتاب دوباره موفق به شوکه کردنم می شد.
حدس بزن کیه؟ شخصیتهای داستانی در بعضی مواقع آنقدر معروف و محبوب می شوند که دیگر شبیه انسانها یا موجودات واقعی در ذهن ما جا می گیریند. در این سری از سرگرمی های وینش بیایید با آنها شوخی کنیم.
خیابان گاندی؛ ساعت پنج عصر دو اسم سمیه و شاهرخ در کنار هم برای نسلی از
قتل در خانواده
من یک پزشک هستم، سالها در میدان جنگ جراحی کردم و حتی زخمی شدم. آشنایی من با کارآگاه معروف کاملا اتفاقی بود اما خیلی زود به او و کارهایش علاقهمند شدم. من بودم که ماجراهای او و نبوغ حیرتانگیزش در کشف جنایتها را ثبت کردم. شاید به اندازه او باهوش نبودم ولی دوست و همراه خوبی برایش بودم.
بر استخوان های مردگان
الیزابت گم شده است
موریاری موریارتی خواننده اش را به دنيای تاريک و پیچیده شرلوک هولمز و پروفسور جیمز موریارتی
یک قتل فجیع و عجیب، سرآغاز کشف ماجراهای کتاب وارث خاموشی است. پیش از این قتل البته یک
“خیابان گاندی، ساعت پنج عصر” قصه نیست، جستار است. جستارش هم از نوع جستارهای معمول که خواندهایم یا مجلات جستارنویسی به آن میپردازند نیست. یک کار پژوهشی و دسته بندی شده است. شبیه یک ارکستر موسیقی هماهنگ که با تعریف زمینه پژوهشی و ریزه کاری های تحلیلی به موقع مینوازد و هر سازش میداند کجا و چطور خودش را به زمینه کار وصل کند.
واقعا فکر میکنم مشخصترین نقطه قوت این کتاب همین بود. غیرقابل پیش بینی بودن ! به خصوص اواخر کتاب، من دیگر نمی دانستم انتظار چه چیزی را داشته باشم و انقدر کنجکاو و هیجان زده بودم که 100 صفحهی آخر را یک ریز خواندم ! هر چقدر که سعی میکردم اتفاقات بعدی را حدس بزنم ، حدسم اشتباه از آب در می آمد و کتاب دوباره موفق به شوکه کردنم می شد.
حدس بزن کیه؟ شخصیتهای داستانی در بعضی مواقع آنقدر معروف و محبوب می شوند که دیگر شبیه انسانها یا موجودات واقعی در ذهن ما جا می گیریند. در این سری از سرگرمی های وینش بیایید با آنها شوخی کنیم.
خیابان گاندی؛ ساعت پنج عصر دو اسم سمیه و شاهرخ در کنار هم برای نسلی از
Thanks for clicking. That felt good.
Close