سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

برچسب: تک نگاری

درخشش

چرا استفن کینگ از درخشش بدش می‌آمد؟

راجر لاک‌هرست در این تک‌نگاری فیلم را از دریچه ژانر و تحولاتی که این ژانر در سال‌های ساخته شدن فیلم در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد گذرانده است بررسی می‌کند. دوران احیای ژانر وحشت در کلان‌متن تاریخی آن در یک برهه از بحران فرهنگی. البته تمرکز بر معنا کردن فیلم بر بستر ژانر، باعث نمی‌شود که نویسنده به جزئیات سینمایی و بصری آن توجه نکند.

میان آن‌ها

پدرم، مادرم.. و من میان آن‌ها

«میان آن‌ها» یک زندگی‌نگاره‌ی دوتکه‌ی بلند است که ریچارد فورد برای پدر و مادرش نوشته است. فورد تلاش کرده است آنچه از پارکر و ادنا، پدر و مادرش، به یاد می‌آورد بدون توجه دقیق به زمان‌ها و مکان‌ها و توالی حوادث بنویسد. ریچارد از بخش‌های خاکستری وجود خودش در برابر والدینش هم گفته است. تنها به تجلیل آن‌ها نپرداخته است. زندگی که پر است از احساسات متناقض! رابطه‌ی پدر و پسری که شکل نگرفت و رابطه با مادر که پر از عشق است و او آن لحظه‌ی آخر همه‌چیز را خراب می‌کند.

عکس دسته‌جمعی با پدرخوانده

حفره‌ای به هزارتوی سینما

عکس دسته‌جمعی با پدرخوانده بیشتر از آن‌­که یک تک­‌نگاری سینمایی باشد، قطعه‌­ای ادبی است و به یک جستار می‌­مانَد. کتابِ صفی یزدانیان، متنی متمرکز درباره‌­ی سه‌گانه‌­ی کاپولا نیست. همان‌­قدر که به پدرخوانده‌­ها می‌­پردازد، ردِ آن‌­ها را در آثار اسکورسیزی می­‌جوید. گاهی از وودی آلن به ونگ کار وای نقب می‌زند و جایی از کیارستمی و بیضایی مثال می‌­آورَد. از پشت‌صحنه‌ی فیلم‌­های خودش می‌گوید و همچون هزارتویی که سینما، ادبیات و زندگی را در معانی و احساس‌­های گوناگونْ بندیِ خود کرده است، آن‌­ها را به هم متصل می­‌کند.

درخشش

چرا استفن کینگ از درخشش بدش می‌آمد؟

راجر لاک‌هرست در این تک‌نگاری فیلم را از دریچه ژانر و تحولاتی که این ژانر در سال‌های ساخته شدن فیلم در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد گذرانده است بررسی می‌کند. دوران احیای ژانر وحشت در کلان‌متن تاریخی آن در یک برهه از بحران فرهنگی. البته تمرکز بر معنا کردن فیلم بر بستر ژانر، باعث نمی‌شود که نویسنده به جزئیات سینمایی و بصری آن توجه نکند.

میان آن‌ها

پدرم، مادرم.. و من میان آن‌ها

«میان آن‌ها» یک زندگی‌نگاره‌ی دوتکه‌ی بلند است که ریچارد فورد برای پدر و مادرش نوشته است. فورد تلاش کرده است آنچه از پارکر و ادنا، پدر و مادرش، به یاد می‌آورد بدون توجه دقیق به زمان‌ها و مکان‌ها و توالی حوادث بنویسد. ریچارد از بخش‌های خاکستری وجود خودش در برابر والدینش هم گفته است. تنها به تجلیل آن‌ها نپرداخته است. زندگی که پر است از احساسات متناقض! رابطه‌ی پدر و پسری که شکل نگرفت و رابطه با مادر که پر از عشق است و او آن لحظه‌ی آخر همه‌چیز را خراب می‌کند.

عکس دسته‌جمعی با پدرخوانده

حفره‌ای به هزارتوی سینما

عکس دسته‌جمعی با پدرخوانده بیشتر از آن‌­که یک تک­‌نگاری سینمایی باشد، قطعه‌­ای ادبی است و به یک جستار می‌­مانَد. کتابِ صفی یزدانیان، متنی متمرکز درباره‌­ی سه‌گانه‌­ی کاپولا نیست. همان‌­قدر که به پدرخوانده‌­ها می‌­پردازد، ردِ آن‌­ها را در آثار اسکورسیزی می­‌جوید. گاهی از وودی آلن به ونگ کار وای نقب می‌زند و جایی از کیارستمی و بیضایی مثال می‌­آورَد. از پشت‌صحنه‌ی فیلم‌­های خودش می‌گوید و همچون هزارتویی که سینما، ادبیات و زندگی را در معانی و احساس‌­های گوناگونْ بندیِ خود کرده است، آن‌­ها را به هم متصل می­‌کند.