غوطه ور در تصور و تصویر: تصویرسازی برخی کاراکترهای داستانی با نقش سینمایی آنها
ما در این مجال تلاش کردهایم از دنیای شگفتانگیز ادبیات پلی بزنیم به تصویر سازی و سینما. به آن معروفترین چهرههای خیالی که بخشی از جهان واقعی ما شدهاند.
ما در این مجال تلاش کردهایم از دنیای شگفتانگیز ادبیات پلی بزنیم به تصویر سازی و سینما. به آن معروفترین چهرههای خیالی که بخشی از جهان واقعی ما شدهاند.
21 شهریورماه روز ملی سینما نامگذاری شده. سینما با اینکه محصول نهایی خودش را به شکل تصویری ارائه میکند اما ارتباط تنگاتنگی با ادبیات دارد. این ارتباط در سادهترین شکل ماجرای فیلمنامه است و تاثیری که در نتیجه نهایی کار میگذارد، و در شکلهای دیگر آثار داستانی هستند که برای ساخت فیلم اقتباس میشوند. اما اقتباس سینمایی چگونه و با چه اصولی؟
بیابان تاتارها از آن دست رمانهای در جستجوی معنای اگزیستانسیالیستی است که قهرمانانش همواره در مسیری بین ارادهی آزاد و پوچگرایی سرگردانند و دائما در تصورات امیدوارانه و ناامیدانهی خود تاب میخورند. بنابراین اگر به دنبال کتابی سرزنده هستید که شما را حسابی بربیانگیزد، به نظرم اصلا سراغ بیابان تاتارها نروید چون اساسا قرار نیست که ما از تماشای صحرای بیآب و علف تاتارها و زندگی در دژ باستیانی با آن دیوارهای دلگیر زردرنگ لذت ببریم. به عبارتی دیگر، این داستان کسالتبار است چون دینو بوتزاتی میخواهد چنین باشد.
«شبهای روشن» در سینمای ما موقعیت ویژهای دارد. فیلمی که اکرانی بسیار محدود در تهران تجربه کرد، در جشنواره فیلم فجر چندان مورد توجه قرار نگرفت و فروش پایینی داشت (در همین کتاب فرزاد موتمن کارگردان فیلم نقل میکند که بعد از خواندن فیلمنامه حسابی هیجانزده شده و به نویسنده فیلمنامه سعید عقیقی گفته است بهبه فیلمی خوب برای صندلیهای خالی!) اما علاقمندان پروپاقرصی پیدا کرد. میتوان آن را کالت خواند. و نقد و بررسی و ابراز عشق (یا حتی بعدها نفرت) به چنین فیلمی از دایره مطبوعات سینمایی زمان اکران فیلم فراتر میرود.
ساخت فیلمی از روی رمان «شوهر آهوخانم» از اولین تلاشهای سینمای ایران برای روی آوردن به ادبیات جدی بود. فیلمی که پیش از سه فیلم آغازگر موج نوی سینمای ایران، یعنی قیصر و گاو و آرامش در حضور دیگران، ساخته شد و بعضی آن را از تلاشهای اولیه موج نو میدانند و بعضی دیگر آن را اثری شکستخورده و ضعیف. در زمان ساخت هم این فیلم با انتقادات زیادی روبرو شد. مجله خوشه در لید مطلب مینویسد: آنچه در زیر میآید، نوشتهی داود ملاپور کارگردان این فیلم است در توجیه اقدام خود به تهیه فیلمی از «شوهر آهوخانم» و این بماند تا نظر خوشه و نویسندهی کتاب را در مجله منعکس کنیم.
«در کمال خونسردی» گزارشی است از یک قتل در شهری کوچک در آمریکا. ترومن کاپوتی خبر وقوع این قتل را در روزنامه نیویورک تایمز خواند و کنجکاو شد. در سالهای بعد او با همه شاهدان و همسایگان و قاتلان و ماموران پلیس صحبت کرد و گزارشی مفصل درباره این قتل نوشت که نقطه عطف ژانر «جنایت واقعی / True crime» شد. این گزارش ابتدا به صورت دنبالهدار در مجله نیویورکر و سپس در 1966 به صورت کتاب منتشر شد. کتاب پیش از این در فارسی با ترجمههای پریوش شهامت، باهره راسخ و زهرا خراسانی منتشر شده بود اما نشر چشمه تصمیم گرفت ترجمه جدیدی از آن، به فارسیِ لیلا نصیریها مترجم و روزنامهنگار، را منتشر کند.
داستان چارلی و کارخانه شکلاتسازی تمام عناصر جذابیت برای یک خواننده نوجوان را دارد، هیجان، شکلات، حس مبارزه
زنان تروا نوشتهی سارتر برداشتی از اثر اوریپید نویسنده یونانی است و اثر اوریپید یکی از قدیمیترین نمایشنامهها
سم جوردیسون در این مقاله به بررسی این موضوع میپردازد که شخصیت جامعهستیز تام ریپلی مخلوق پاتریشیا هایاسمیت، جنایینویس برجسته، در رمان «آقای ریپلی بااستعداد» که اولین بار در سال 1955 منتشر شد؛ نهتنها قاتلی زیرک است، بلکه برای اکثر خوانندگان شخصیتی دوستداشتنی نیز هست. این مقاله در تاریخ 9 ژوئن 2015 در گاردین منتشر شده است.
تشابهات و اقتباس های نویسندگان و شعرای بزرگ
ما در این مجال تلاش کردهایم از دنیای شگفتانگیز ادبیات پلی بزنیم به تصویر سازی و سینما. به آن معروفترین چهرههای خیالی که بخشی از جهان واقعی ما شدهاند.
21 شهریورماه روز ملی سینما نامگذاری شده. سینما با اینکه محصول نهایی خودش را به شکل تصویری ارائه میکند اما ارتباط تنگاتنگی با ادبیات دارد. این ارتباط در سادهترین شکل ماجرای فیلمنامه است و تاثیری که در نتیجه نهایی کار میگذارد، و در شکلهای دیگر آثار داستانی هستند که برای ساخت فیلم اقتباس میشوند. اما اقتباس سینمایی چگونه و با چه اصولی؟
بیابان تاتارها از آن دست رمانهای در جستجوی معنای اگزیستانسیالیستی است که قهرمانانش همواره در مسیری بین ارادهی آزاد و پوچگرایی سرگردانند و دائما در تصورات امیدوارانه و ناامیدانهی خود تاب میخورند. بنابراین اگر به دنبال کتابی سرزنده هستید که شما را حسابی بربیانگیزد، به نظرم اصلا سراغ بیابان تاتارها نروید چون اساسا قرار نیست که ما از تماشای صحرای بیآب و علف تاتارها و زندگی در دژ باستیانی با آن دیوارهای دلگیر زردرنگ لذت ببریم. به عبارتی دیگر، این داستان کسالتبار است چون دینو بوتزاتی میخواهد چنین باشد.
«شبهای روشن» در سینمای ما موقعیت ویژهای دارد. فیلمی که اکرانی بسیار محدود در تهران تجربه کرد، در جشنواره فیلم فجر چندان مورد توجه قرار نگرفت و فروش پایینی داشت (در همین کتاب فرزاد موتمن کارگردان فیلم نقل میکند که بعد از خواندن فیلمنامه حسابی هیجانزده شده و به نویسنده فیلمنامه سعید عقیقی گفته است بهبه فیلمی خوب برای صندلیهای خالی!) اما علاقمندان پروپاقرصی پیدا کرد. میتوان آن را کالت خواند. و نقد و بررسی و ابراز عشق (یا حتی بعدها نفرت) به چنین فیلمی از دایره مطبوعات سینمایی زمان اکران فیلم فراتر میرود.
ساخت فیلمی از روی رمان «شوهر آهوخانم» از اولین تلاشهای سینمای ایران برای روی آوردن به ادبیات جدی بود. فیلمی که پیش از سه فیلم آغازگر موج نوی سینمای ایران، یعنی قیصر و گاو و آرامش در حضور دیگران، ساخته شد و بعضی آن را از تلاشهای اولیه موج نو میدانند و بعضی دیگر آن را اثری شکستخورده و ضعیف. در زمان ساخت هم این فیلم با انتقادات زیادی روبرو شد. مجله خوشه در لید مطلب مینویسد: آنچه در زیر میآید، نوشتهی داود ملاپور کارگردان این فیلم است در توجیه اقدام خود به تهیه فیلمی از «شوهر آهوخانم» و این بماند تا نظر خوشه و نویسندهی کتاب را در مجله منعکس کنیم.
«در کمال خونسردی» گزارشی است از یک قتل در شهری کوچک در آمریکا. ترومن کاپوتی خبر وقوع این قتل را در روزنامه نیویورک تایمز خواند و کنجکاو شد. در سالهای بعد او با همه شاهدان و همسایگان و قاتلان و ماموران پلیس صحبت کرد و گزارشی مفصل درباره این قتل نوشت که نقطه عطف ژانر «جنایت واقعی / True crime» شد. این گزارش ابتدا به صورت دنبالهدار در مجله نیویورکر و سپس در 1966 به صورت کتاب منتشر شد. کتاب پیش از این در فارسی با ترجمههای پریوش شهامت، باهره راسخ و زهرا خراسانی منتشر شده بود اما نشر چشمه تصمیم گرفت ترجمه جدیدی از آن، به فارسیِ لیلا نصیریها مترجم و روزنامهنگار، را منتشر کند.
داستان چارلی و کارخانه شکلاتسازی تمام عناصر جذابیت برای یک خواننده نوجوان را دارد، هیجان، شکلات، حس مبارزه
زنان تروا نوشتهی سارتر برداشتی از اثر اوریپید نویسنده یونانی است و اثر اوریپید یکی از قدیمیترین نمایشنامهها
سم جوردیسون در این مقاله به بررسی این موضوع میپردازد که شخصیت جامعهستیز تام ریپلی مخلوق پاتریشیا هایاسمیت، جنایینویس برجسته، در رمان «آقای ریپلی بااستعداد» که اولین بار در سال 1955 منتشر شد؛ نهتنها قاتلی زیرک است، بلکه برای اکثر خوانندگان شخصیتی دوستداشتنی نیز هست. این مقاله در تاریخ 9 ژوئن 2015 در گاردین منتشر شده است.
تشابهات و اقتباس های نویسندگان و شعرای بزرگ
Thanks for clicking. That felt good.
Close