مقدمه ای بر رستم و اسفندیار
مقدمه ای بر رستم و اسفندیار
مقدمه ای بر رستم و اسفندیار
فردوسی و شعر او
چه حکیم بخوانیمش چه شاعر، نام او به سبب سرایش شاهنامه برای ایرانیان بزرگ و گرامی است. اما این مرد که بود؟ تاریخ اطلاعات زیادی به ما نمیدهد، بنابراین عجیب نیست اگر در طی زمان مردم خواسته باشند با افسانهسازی جایگاهی ویژه و هموزن قهرمانانی به او بدهند که خود نامشان را به این زیبایی جاودانه کرد.
نشان دادن یک خوب و معرفی امتیازات آن نیز از وظایف عمدهی نقدنویسی است. من اینک به عنوان یک معلم و محقق زبان فارسی، در جای کوچک خودم، کتاب «بخارای من، ایل من» را به عنوان کتابی که نمونه و سرمشق است برای خوب دیدن، خوب نوشتن و خوب زیستن، به همهی کتابخوانهای ایران و به همهی آنان که اصالتهای این سرزمین را دوست دارند، به ویژه به معلمان این کشور پیشنهاد میکنم.
طلای شهامت، آخرین کتاب محمد بهمنبیگی است. و حتی اگر سریع ورقش بزنیم هم متوجه میشویم که انگار میخواسته باقیمانده هرچه در حافظهاش مانده را هم ثبت کند؛ تا قبل از اینکه فراموش شود؛ قبل از اینکه خاموش شود. به همین دلیل من کتاب طلای شهامت را به نوعی مثل وصیتنامه بهمنبیگی میدانم. نه وصیتنامه به شکل معمولش که بعداز من چه کنید و میراث من چیست. وصیتنامه به معنی پرنورترین چیزهایی که بعداز گذر نودسال زندگی در خاطرش مانده.
طلای شهامت
به گمان من، نقطهی آغاز در هر گونه تحليل از آثار بهرام بيضايی و اساسا جهانبينی او، پيوند گوهريناش با مفهوم دانایی و جنگ با جهل از طریق کسب و انتقال دانش بهمدد زبان است. عشق به پژوهش و خواندن و نوشتن به طور بنيادين در بيضايی وجود دارد و او خود، آن را باروَر نيز میکند، و بیراه نيست که به توانی چنين يکّه در نگارش هر گونه نوشته و نثر و گفتوگويی میرسد.
تهرانگردی این سالها خیلی باب شده، هم تورهای یک روزهای که شما را به تماشای نقاط دیدنی شهر میبرند و تاریخچه اش را میگویند و هم گذراندن تعطیلات در مراکزی از شهر که به دلیلی محبوب و معروفند، از یک پارک گرفته تا مجتمع تجاری بزرگ. اما میشود از داخل اتاق خانه خودتان هم تهرانگردی کرد؟ با داستانها میشود!
امروزه ژانر فانتزی یکی از محبوبترین ژانرهای ادبی در میان نوجوانان اکثر مناطق دنیاست و نوجوانان ایرانی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. به همین دلیل معمولاً نویسندگان، سازندگان بازیهای رایانهای و کارگردانان نیز برای جلب نظر عده بیشتری از مخاطبان، به سراغ این ژانر میروند. اتفاقی که در کشور ما هم کم و بیش در حال اجراست. نویسنده صورت فلکی گمشده با انتخاب ژانر فانتزی و دست گذاشتن روی موضوعی مثل قربانی شدن به خوبی توانسته بخش زیادی از راه را برای جذب مخاطب طی کند.
اسماعیل فصیح داستاننویسی است که در دوران خود اقبال عمومی داشت و در محافل روشنفکری ادبیات وارد نشد، اما این به معنای عامهپسند و سطحی بودن آثار او نیست که بنویسد تا مردم بخوانند و سرگرم شوند، اتفاقا او یک پای مستحکم در جامعه زمان خود دارد. بیراه نیست اگر بگویم اسماعیل فصیح یکی از مهمترین نویسندگان ایران برای شناخت دوران معاصر، تغییرات اجتماع ایران، شناخت فرهنگ و تحولات فرهنگ ایرانی و شهر تهران است.
مقدمه ای بر رستم و اسفندیار
فردوسی و شعر او
چه حکیم بخوانیمش چه شاعر، نام او به سبب سرایش شاهنامه برای ایرانیان بزرگ و گرامی است. اما این مرد که بود؟ تاریخ اطلاعات زیادی به ما نمیدهد، بنابراین عجیب نیست اگر در طی زمان مردم خواسته باشند با افسانهسازی جایگاهی ویژه و هموزن قهرمانانی به او بدهند که خود نامشان را به این زیبایی جاودانه کرد.
نشان دادن یک خوب و معرفی امتیازات آن نیز از وظایف عمدهی نقدنویسی است. من اینک به عنوان یک معلم و محقق زبان فارسی، در جای کوچک خودم، کتاب «بخارای من، ایل من» را به عنوان کتابی که نمونه و سرمشق است برای خوب دیدن، خوب نوشتن و خوب زیستن، به همهی کتابخوانهای ایران و به همهی آنان که اصالتهای این سرزمین را دوست دارند، به ویژه به معلمان این کشور پیشنهاد میکنم.
طلای شهامت، آخرین کتاب محمد بهمنبیگی است. و حتی اگر سریع ورقش بزنیم هم متوجه میشویم که انگار میخواسته باقیمانده هرچه در حافظهاش مانده را هم ثبت کند؛ تا قبل از اینکه فراموش شود؛ قبل از اینکه خاموش شود. به همین دلیل من کتاب طلای شهامت را به نوعی مثل وصیتنامه بهمنبیگی میدانم. نه وصیتنامه به شکل معمولش که بعداز من چه کنید و میراث من چیست. وصیتنامه به معنی پرنورترین چیزهایی که بعداز گذر نودسال زندگی در خاطرش مانده.
طلای شهامت
به گمان من، نقطهی آغاز در هر گونه تحليل از آثار بهرام بيضايی و اساسا جهانبينی او، پيوند گوهريناش با مفهوم دانایی و جنگ با جهل از طریق کسب و انتقال دانش بهمدد زبان است. عشق به پژوهش و خواندن و نوشتن به طور بنيادين در بيضايی وجود دارد و او خود، آن را باروَر نيز میکند، و بیراه نيست که به توانی چنين يکّه در نگارش هر گونه نوشته و نثر و گفتوگويی میرسد.
تهرانگردی این سالها خیلی باب شده، هم تورهای یک روزهای که شما را به تماشای نقاط دیدنی شهر میبرند و تاریخچه اش را میگویند و هم گذراندن تعطیلات در مراکزی از شهر که به دلیلی محبوب و معروفند، از یک پارک گرفته تا مجتمع تجاری بزرگ. اما میشود از داخل اتاق خانه خودتان هم تهرانگردی کرد؟ با داستانها میشود!
امروزه ژانر فانتزی یکی از محبوبترین ژانرهای ادبی در میان نوجوانان اکثر مناطق دنیاست و نوجوانان ایرانی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. به همین دلیل معمولاً نویسندگان، سازندگان بازیهای رایانهای و کارگردانان نیز برای جلب نظر عده بیشتری از مخاطبان، به سراغ این ژانر میروند. اتفاقی که در کشور ما هم کم و بیش در حال اجراست. نویسنده صورت فلکی گمشده با انتخاب ژانر فانتزی و دست گذاشتن روی موضوعی مثل قربانی شدن به خوبی توانسته بخش زیادی از راه را برای جذب مخاطب طی کند.
اسماعیل فصیح داستاننویسی است که در دوران خود اقبال عمومی داشت و در محافل روشنفکری ادبیات وارد نشد، اما این به معنای عامهپسند و سطحی بودن آثار او نیست که بنویسد تا مردم بخوانند و سرگرم شوند، اتفاقا او یک پای مستحکم در جامعه زمان خود دارد. بیراه نیست اگر بگویم اسماعیل فصیح یکی از مهمترین نویسندگان ایران برای شناخت دوران معاصر، تغییرات اجتماع ایران، شناخت فرهنگ و تحولات فرهنگ ایرانی و شهر تهران است.
Thanks for clicking. That felt good.
Close