هفتناخدا و گندمزاری در پاییز
اگر نخواهیم داستانهای دیگر مندنیپور را در این نوشته دخالت بدهیم، به گواهِ همین مجموعه داستانِ هفت ناخدا، او برای زیباییِ «زبان» میکوشد. و اگر بپذیریم که «زبان» خانهای است که هر انسانی در آن سکنی دارد و هویتِ خود را از آن میگیرد، درمییابیم که هدفی جز کشفِ معنایِ هستی از خلقِ این «زیبایی» در بین نبوده است.
مجموعهی هفت ناخدا با این جملات به پایان میرسد: «در همهی این سالها نوشتهام، و مدام هم که بیخانهتر شدهام، نوشتهام … تا فقط گندمزارِ کوچکِ خودم را با کلماتِ خودم در پاییزِ خودم به درو برسانم.» (ص: 135)