
هوش مصنوعی و ادبیات: کامپیوتری شدن پیش از کامپیوتر
اینکه کامپیوترها بتوانند داستان بنویسند خیلی ایده وحشتناکی است؟ پس خلاقیت و هوش منحصر به فرد انسانی چه میشود؟ اما اگر نگاهی کنید به کلیشههای داستانی، کلاسهای آموزش داستاننویسی یا فیلمنامهنویسی، نطقهای انتخاباتی، بیانیههای انقلابی یا متنهای مراسم ختم همه آنها هم از کلیشههایی پیروی میکنند که یک ماشین بهتر از یک انسان میتواند آنها را از مجموع اطلاعاتی که دریافت کرده طبقهبندی و دوباره تولید کند. اگر خیلی حیرت میکنیم که چطور یک روبوت میتواند بنویسد، به این خاطر است که تحت تاثیر ایدهی رمانتیک «هنرمند به عنوان انسانی نابغه» انتظار داریم هر داستانی و هر نوشتهای که عرضه میشود، کار نابغهای یگانه باشد، در حالی که واقعیت این است که اکثر محصولات ادبی محصول بهکارگیری استادانهی قالبها و قواعد و کلیشهها و ژانرها هستند.