عقربها نوشته والتر دین مایرز و با ترجمه شیدا رنجبر از نشر پیدایش منتشر شده است. این رمان از مجموعه رمان نوجوان و برای گروه سنی 14+ میباشد و دیپلم افتخار جایزهی نیوبری را نیز دریافت کرده است.
عقربها نگاهی صادقانه دارد و بی پرده، حقیقت زندگی آمیخته با خشونت محلات فقیرنشین نیویورک و مشکلات ساکنین آن ها را روایت میکند، گرچه با نمایشی باشکوه از دوستی، وفاداری، درستی، و ارزشهای انسانی جریان گرمابخش جاری در زیر این رودخانهی خروشان را نیز به رخ خواننده خواهد کشید.
از پشت جلد عقربها
رندی برادر بزرگ جمال – که رئیس یک باند قاچاق مواد مخدر است – با حکمی سنگین روبهرو میشود. مادر جمال مجبور است به سختی کار کند تا هزینه دادگاه تجدیدنظر رندی را تأمین کند؛ مدیر مدرسه هم چون جمال را اصلاح ناپذیر میداند بقیه دانش آموزان را از دوستی با او منع میکند و منتظر فرصتی است تا اخراجش کند.
جمال سردرگم است تا اینکه دوست رندی، پسری ناخلف و کمعقل و بزنبهادر، پیشنهادی غافلگیر کننده و خطرناک به او میدهد که اگر جمال آن را بپذیرد همهی مشکلاتش حل میشود، اما اگر گیر بیفتد…..
گزیدهای از عقربها
مک میخواست قدمزنان به پارک مارکوس گاروِی بروند، ولی تیتو گفت نمیخواهد تا آنجا بیاید. جمال هم نمیخواست تنهایی با مک برود. به جای آن به پارک خیابان صد و شانزده رفتند. روی یکی از نیمکتها چند تا از لاتهای محل نشسته بودند، برای همین جمال و تیتو و مک روی یک نیمکت دیگر نشستند.
جمال گفت: «کِی بیرون اومدی؟»
مک گفت: «هفتهی پیش. یکی رو میشناختم داشتن از بازداشتگاه نوجوانها منتقل میکردن زندان گرین هِوِن. بهش گفتم رندی رو پیدا کنه و بهش بگه من بیرونم.»
جمال گفت: «رندی گفت تو اونو لو دادی.»
مک سرش را تکان داد و گفت: «نه، رفیق، من لوش ندادم. من و رندی همیشه دستهامون تو همه. ویلی لوش داد. ویلی رو که گرفتن مواد داشت، واسه اینکه بهش تخفیف بخوره من و رندی رو لو داد. وقتی منو گرفتن، حقیقتو بهشون گفتم، همونطوری که رندی بهم گفته بود. تیراندازی رو ویلی کرد. چون مواد زده بود. رندی گفته بود مواد نزنه، ولی گوش نکرده بود و زده بود.»
«اگه رندی رو لو ندادی، پس چرا بیرونی؟»
نظر خوانندگان
هنوز هیچ نظری درباره این کتاب ثبت نشده است.