


تا مغز استخوان نقادانه
«وجه اشتراک دیکتاتورها و هنرمندانِ آوانگارد افراطیگراییشان بود، یا به تعبیری دیگر، یکپارچهخواهیشان. هر دو جریان مصمم به خلق از عدم بودند و در پی آنکه بیاعتنا به آنچه هماکنون وجود داشت اثری مطابق با معیارهای خودشان طراحی کنند. هر دو مشتاقانه به فراخوان اوژن پوتیه، که با سرود انترناسیونال مشهور شد، پاسخ دادند که «بساط گذشته را بروبیم» و برای انجامش هر دو روش مشابهی را به خدمت گرفتند، یعنی انقلاب.» کتاب حد و مرزهای هنر ترجمه دو مقاله از تودوروف با عناوین «هنرمندان و دیکتاتورها» و «هنر و اخلاق» است که کوشیده در آنها روابط هنر با سیاست و اخلاق را مورد کنکاش قرار دهد.

تاریخ زشتی و یادی از اومبرتو اکو
توجه دادن ما به اموری که معمولاً ذهن به سراغشان نمیرود و گشودن زاویهدیدهای بکر به روی جهان، ویژگی اصلی کتابها و مقالههای اومبرتو اکو است. اکو در کتاب تاریخ زشتی توضیح داده چطور زشتی هم مانند زیبایی، امری نسبی و تاریخی است. بسته به این که بشر در چه دورهای از تاریخ خود میزیسته و بسته به این که انسان در چه فرهنگی تربیت شده و بار آمده، میتواند چیزی را زشت بداند که شاید برای دیگری ــ دیگریای که در دوره تاریخی و فرهنگ دیگری میزیسته ــ زیبا باشد.

نور غربی، سایه شرقی
تغییرات مدرنی که در دهه سی میلادی در زندگی روزمره ژاپنیها رخ داده بود، چراغهای برق، کولرهای گازی و همه ابزار و ادوات زندگی مدرن که به سرعت پرطرفدار شده بود تانیزاکی را به تأمل بیشتر در اشیا و ادوات و زندگی اصیل ژاپن وا داشت. او در پی این جواب بود که چرا خانهها، رستورانها و منظرههای جدید حسی از ژاپن ندارند و نوعی از آشفتگی و کلافگی به همراه میآورند. چنین پرسشی پای نویسنده را به دنیای نور، بازتاب نور و سایهها باز میکند و او را به این نتیجه میرساند که زیبایی در مفهوم غربی آن در زیر نور کامل نمایان میشود در حالی که حضور سایه و طیفی از تاریکی است که اتاقها، اشیا و ادراک ژاپنی را غنا میبخشد.
