۲۳ داستان از سرزمین روتاباگا نوشتهی کارل سندبرگ، شاعر و نویسندهی معروف آمریکایی است که برندهی دو جایزهی پولیتزر شده است. او قصههای روتاباگا را اوایل دوران پر بار و طولانی ادبیاش برای دختر کوچولوهایش نوشت. او دوست داشت برای سه دخترش داستان پریان تعریف کند ولی داستانهای پریان تا آن زمان از اروپا میآمدند و پر از شاهزاده و شوالیه بودند. عناصری که برای کودکان امریکایی چندان قابل لمس نبود. بنابراین او سرزمینی خیالی به نام کشور روتاباگا پایهگذاری کرد که داستانهایش در مزارع ذرت، پیادهروها، قطارها و آسمانخراشها رخ میداد. شخصیتهایش آدمهای عجیب و غریب و بچههای سرکش بودند. پری داستانهای او نه موجودات بالدار که اشیا و جانورانی بودند که کودکان مدام با آنها سر و کار داشتند. سندبرگ اولین جلد از این داستانها را در سال ۱۹۲۲ منتشر کرد و انتشار آنها تا سال ۱۹۹۳ طول کشید.
نشر پیدایش ۲۳ داستان از سرزمین روتاباگا را با ترجمهی فرزانه فرهنگ، از مجموعه کلاسیکهای خواندنی برای گروه سنی نوجوان منتشر کرده است. منظور از کلاسیک، آثار روایی، اعم از رمان، مجموعهی داستان از هر ژانر، یا حتی شاید زندگینامه و سفرنامه است که بر ادبیات، اندیشه یا جامعهی زمان خود یا پس از آن تاثیری لایق توجه گذاشتهاند، یا به رغم گذر اعصار، همچنان وجهه سرگرمکنندهی خود را برای مخاطب جوان قرن ۲۱ حفظ کردهاند.
از پشت کتاب
«تا حالا دربارهی حرف X و اینکه چطور وارد حروف الفبا شد شنیدهاید؟ دربارهی هترک اسبه چطور؟ یا یابونهای بابلی وحشی یا بوزو دکمهکن؟ بسیار خب! به سرزمین روتاباگا بیایید و با شخصیتهای رنگارنگ، عجیب غریب و همیشه دیوانهای روبهرو شوید که به این زودیها از یادتان نخواهند رفت.»
گزیدهای از داستان خیلی خیلی عروسی در کنج دنج یک خانهی کنجی
خانهای که آن کنج منجها بود که هر جایش را نگاه میکردی کلی کنج دنج داشت. بالای این کنجها، ساسها با خانههای ساسی کوچولو، درهای ساسی بازشو و پنجرههای ساسی خوشمنظرهشان زندگی میکردند. ساسها بعد از ظهرهای ابری خنک تابستانی یا عصرهای آفتابی گرم زمستانی میرفتند سراغ بازی: ساسم به هوا، بدو ساس بدو، ساس وسطی، قایم ساسک بازی…
نظر خوانندگان
هنوز هیچ نظری درباره این کتاب ثبت نشده است.