قصری در مه نوشتهی اوروزلا ایسبل، رمانی دلهرهآور و معمایی در ژانر وحشت است. نشر پیدایش آن را با ترجمهی گیتا رسولی، برای جوانان و نوجوانان منتشر کرده.
اورزولا ایسبل نویسنده کودک و نوجوان آلمانی است و در ۲۷ سالگی نخستین رمان خود را نوشت. او را استاد داستانهای ترسناک میدانند.
قصری در مه داستان جنی است که باید کار کند تا خرج تحصیلش را دربیاورد. او به قصری در اسکاتلند میرود تا از کالین، پسربچهای که مادرش را از هنگام زایمان از دست داد بود، پرستاری کند.
روزهای اول، همهچیز همانگونه است که باید باشد، اما بهتدریج اتفاقاتی میافتد که موجب ترس و وحشت جنی میشود.
رفت و آمد بانویی سفیدپوش در اتاقهای قصر، باز و بسته شدن دیوارها، درخشش انگشترها و شنلهای سفیدرنگ در نور ماه و …
آیا جنی میتواند به زندگی در قصر ادامه دهد؟ آیا او میتواند چیزی را تغییر دهد؟ آيا …
بخشی از کتاب قصری در مه
هنوز که هنوز است صدای نعل اسب را از روی خیابانهای سنگفرش شدهی اسکاتلند در بدو ورودم به یاد دارم. در آن بعدازظهر دلگیر ماه ژوییه، آن ماجرا شروع شد.
میدانستم در ایستگاه اتوبوس به دنبالم میآیند، اما انتظار مردی لاغراندام با دامن اسکاتلندی و درشکهای قدیمی و بدون سقف با اسبی ناآرام که سم به زمین میکوبید را نداشتم. هوا تاریک بود و چراغهای درشکه روشن، پیرمرد با چشمان آبی بانفوذش مانند آدمی از زمانهای دور به نظر میرسید. او بلافاصله متوجه من شد. بین آن همه کشاورز مناطق کوهستانی، توریست و چوپان که از اتوبوس پیاده شدند، شناختن دختری جوان و خارجی کار مشکلی نبود. زیر لب گفت: «خوش اومدین دوشیزه!» و من با ترس جواب دادم: «عصر به خیر.» کیفها و چمدان مرا برداشت و با قدرت غیر قابل تصوری در درشکه گذاشت.
من کناری منتظر ایستادم. به پایین و خیابانهای دهکده نگاه کردم، جایی که بین خانههای کوتاهش، گاهگاه افرادی در نور چراغهای خیابان رفت و آمد میکردند. سپس از رکاب بالا رفتم و روی نیمک پشتی درشکه نشستم.
نظر خوانندگان
هنوز هیچ نظری درباره این کتاب ثبت نشده است.