مجموعه ۴ جلدی دیگری، اثری از یوکیتو آیاتسوجی (نویسندهی رمانهای سبک وحشت ژاپنی) است که از مجموعه رمان راحتخوان نشر پیدایش برای نوجوانان منتشر شده است. مجموعه راحتخوان دیگری با ترجمه احسان محمدزاده، از جمله محبوبترین مجموعههای نشر پیدایش است.
دیگری رمان محبوبی است که از روی آن انیمهی موفقی به همین نام اقتباس شده است. داستان دیگری در مدرسهای میگذرد که اتفاقات عجیب و مرگبار در آن رخ میدهد. بیست و شش سال بعد از مرگ دختری محبوب و با استعداد به نام میساکی، اتفاقات ناگوار در مدرسهی راهنمایی یومییاما ادامه دارد. کویچی بعد از اینکه به مدرسهی یومییاما منتقل میشود، متوجه رفتارهای عجیب همشاگردیها و معلمهایش میشود. انگار همه از چیری وحشت کردهاند؛ چیزی مثل نفرین مرگ؟
در جلد چهارم، دانشآموزان به اردوی تابستان میروند، اردویی با برنامه کاملا مشابه اردوی ۱۵ سال پیش…
درباره راحتخوان بدانیم
راحتخوان در واقع برگردان واژه Light novel است که از سوی نشر پیدایش انتخاب شدهاست.
رمان راحتخوان مخصوص کشور ژاپن است و رأس سوم مثلثی که با انیمه (انیمیشن ژاپنی) و مانگا(کمیک ژاپنی) تشکیل میشود. این دسته از رمانها میتواند برای گروه سنی بزرگسال و نوجوان منتشر شود تنها باید به نوعی به فلسفه و اخلاقیات بپردازد. متن راحت خوان ساده و روان، بدون تمثیل و تشبیهات پیچیده است تا خوانش آن برای مخاطب راحت باشد.
راحتخوانها در واقع مجلاتی بودند که درباره انیمهها توضیحاتی میدادند و به صورت هفتگی چاپ میشدند. البته گاهی هم تنها به توضیح انیمه نمیپرداختند و بخشهایی از داستان آن را نیز شرح میدادند.
موضوعاتی که در رمانهای راحتخوان به آن پرداخته میشود به گستردگی همان انیمههای ژاپنی هستند. معمولا میتوانید اکثر سبکها و زیرسبکهای علمیتخیلی از اپرای فضایی گرفته تا سایبرپانک و استیمپانک را در بین راحتخوانها پیدا کنید. همینطور اگر ادبیات فانتزی دوست دارید، میتوانید آثار بسیاری در سبکهایی چون فانتزی سحر و شمشیر و فانتزی اعلای نبرد خیر و شر پیدا کنید. ولی به طور خاص تخصص ادبیات ژاپنی در فانتزی شهری و دارک فانتزی است و همینطور زیرسبکی که به آن رئالیسم جادویی میگویند. البته رمانهای راحتخوان مجموعههای بسیاری را هم در زیرسبک ادبیات وحشت، تریلر و جنایی دارد و رمانهای کاملا واقعگرا و رمانتیک نیز در این مجموعه رمانها کم نیستند. (گزارش ایبنا)
گزیدهای از دیگری ۴
باهم، سوار اتوبوس عمومی شدیم و به پای کوهستان یومییاما در حاشیهی شمالی شهر رفتیم. در آخرین جایی که میتوانستیم پیاده شدیم و بعد پای پیاده بیست دقیقهای را طی کردیم. در این بین، بیشتر از نیمی از دانشآموزان کم و بیش همینگونه رفتار کرده بودند…
با آرامشی ظاهری.
مطمئن بودم بقیه هم متوجه این موضوع هستند.
در واقع، میدانستم که تکتک ما در درونمان اضطراب و ترس عمیقی را تجربه میکردیم. همه احساس همدیگر را درک میکردند اما این احساسی بود که نمیتوانست بروز بیرونی داشته باشد.
احساسی که صحبت کردن ازش بیهوده بود. اگر احساس درونیات را با صدای بلند میگفتی، ممکن بود این ترس و اضطراب تبدیل به واقعیتی غیر قابل کتمان شود. ظاهراً همه چنینی ذهنیتی داشتیم.. با خودم فکر میکردم: احتمالاً چنین ذهنیتی در چنین شرایطی خیلی هم بیراه نباشد، تازه…
با وجود همهی اینها، همه احتمالاً آگاه بودند که این آرامش ظاهری در حقیقت آرامش قبل از توفان است. امکان نداشت این آرامش باقی بماند.
Agatha –
با سلام آیا این کتاب جلد آخر مجموعه است ؟! ممنون میشم بگید
انتشارات پیدایش –
سلام دوست پیدایش
بله جلد آخر این مجموعه هست.