تهران – ۲۸

پنج داستان خواندنی؛

و راویانی جوان از یک محله پایین شهر تهران….

115000 تومان 103500 تومان

20 عدد در انبار

تهران – ۲۸ عنوان مجموعه داستانی نوشته پژمان تیمورتاش است. پژمان تیمورتاش نویسنده و فیلمساز جوان ایرانی است که تاکنون چند فیلم کوتاه نیز ساخته و رمان «قبل از مردن چشم‌هات رو ببند» را نوشته است. این کتاب شامل ۵ داستان کوتاه برای برای بزرگسالان است که نشر پیدایش آن را در دسته‌ی رمان بزرگسال منتشر کرده است.

تهران- ۲۸ شامل ۵ داستان به هم پیوسته‌ است؛ با شخصیت‌هایی ثابت از یک محله در پایین‌شهر، که هر داستان را یکی از جوان‌های محل تعریف می‌کند. برای هرکدام از این شخصیت‌ها یک ماجرای عجیب اتفاق می‌افتد که البته جدی‌اش نمی‌گیرند…

عناوین ۵ داستان این کتاب عبارتند از:

  • نیویورک
  • تاکسی برگشتی
  • شب رستگاری لق‌لقوی خالی‌بند بی‌کس و کار
  • میثم کوزت و شیشه‌های نوشابه تو اون شب برفی میدون تجریش
  • تهران – ۲۸

گزیده‌ای از کتاب تهران – ۲۸

یه جورایی سیخیده بودم سر چهارراه تو کف یکی که پیدا شه، پایه مایه خلاف شب‌مون شه، یا پا کار نئشه بازی و کلید فک‌مون، که جاکن شده بود بی‌صاحاب بس که مونده بود رو مود بی‌حرفی. گفتیم یکی می‌یاد چتر ماشینش می‌شیم، یا هم یه مکان مونده‌ی مکان‌زده‌ای ته‌ش پیدا می‌شه که چهار تا دیوار و یه سقف واسه یه شب تا صبح ما رو کنه. اما عدل اون شبی که موش از سوراخ گوش‌مون بلغور قاپ می‌زد و شیپیش‌ها هم تو جیب میب‌هامون ختم منیژه خانوم گرفته بودن، انگار که بذر مرده پاشیده باشن تو چهارراه پرنده هم پر نمی‌زد، چه برسه یه کلنگی که بیاد بگه ممدسلمونی خرت به چند؟ یه جورایی وقتی دیدم فقط خودمم و دست‌هام که از ترس سگ‌لرز چپیده تو جیب‌هام، رفتم تو فاز اینکه شاید کلان‌بازی شده یکی دو تا رو پیچوندن به همدیگه، باقی هم از ترس چسبیده بیخ گلوشون و چپیدن تو سوراخ‌هاشون. گفتم ممد بگیرنت که کارت زاره، می‌فرستنت اونجا که یارو لنگ ماشین‌شوری باباش رو هم می‌دزده. گور بابای چتر، سرت رو بنداز پایین برو یه وری، هر وری غیر این خراب شده. یه این پا اون پا کردم دیدم همچی بیراهم به خودم نمی‌گم؛ خلاصه سَرَ رو کردم تو یقه‌م، یقه رو هم دادم بالا چسبوندم به گوش‌ها که یخ نزنن. گاماس گاماس هم راه افتادم که لیزَ رو نخورم و جاییم بشکنه از فردا بیفتم ور دل ننهِ. آخه یه جورایی عشق و حال برفش رو بالاشهری‌ها می‌برن، سُرِ یخش لگن ما رو می‌شکونه. همین جوری تو نخ برفِ بودم و سرماهه، که یهو دیدم زرشک؛ پاهای صاحب مردم‌م داره صاف می‌بردم سمت پاتوق.

گروه سنی

بزرگسال

قطع

رقعی

نوع جلد

شومیز

سال چاپ

1396

تعداد صفحه

124

شابک

9786002960993

نویسنده

پژمان تیمورتاش

ناشر

انتشارات پیدایش

از مجموعه‌‌ی

رمان بزرگسال

نظر خوانندگان

هنوز هیچ نظری درباره این کتاب ثبت نشده است.

اولین خواننده‌ای باشید که در رابطه با این اثر نظر می‌دهید “تهران – ۲۸”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادهای شگفت انگیز