یک جور خوشبختی عنوان رمانی نوشته کلر لگراند و ترجمه کیوان عبیدی آشتیانی است. نششر پیدایش این کتاب را برای نوجوانان 14+ سال و از مجموعه رمان نوجوان منتشر کرده است.
کتاب یک جور خوشبختی در لیست لاکپشت پرنده سال ۹۷ نیز قرار گرفته است.
یک جور خوشبختی داستان فینلی هارت است؛ دختری عصبی که تنها تفریحش نگارش یک داستان فانتزی است. والدینش تصمیم میگیرند او را برای تعطیلات به خانه پدربزرگ و مادربزرگش بفرستند؛ خانه کسانی که فینلی تا به حال آنها ندیده است. سیر داستان فینلی را با اتفاقات زیادی مواجه میکند و از رازهای وحشتناکی پرده برمیدارد؛ اما فینلی باید راه خودش را پیدا کند…
از پشت کتاب یک جور خوشبختی
پدر و مادر فینلی هارت قرار است از هم جدا شوند و تصمیم میگیرند فینلی را برای تعطیلات تابستان به خانه هارت ببرند، خانه پدر و مادر پدریاش، در شهری که محل زندگی خانواده پدریاش است. فینلی اولین بار است که خانواده پدریاش را میبیند. او غمگین است و هیچچیز در مورد آنها و راز وحشتناکی که پنهان میکنند، نمیداند…
گزیدهای از کتاب یک جور خوشبختی
به عنوان یک دختر یازده ساله که البته کتابها را به آدمها ترجیح میدهد و پدرش عاشق جدول کلمات است و استاد ادبیات دانشگاه، تخصص خوبی در مورد کلمات دارم.
اما وقتی پدر و مادرم مرا نشاندند تا توضیح بدهند قرار است تابستان را کجا بروم تمام کلمهها انگار از مغزم پرواز کردند.
امیدوارم خیلی زود دوباره پیدای شان کنم.
دفتر یادداشتم کلی صفحهی سفید برای پرشدن دارد.
و اگر قرار است پدربزرگ و مادربزرگم را از کشف رازهایم دور نگه دارم، باید بنویسم.
خیلی بنویسم.
دارد میآید.
دارد میآید.
اول تابستان بود. نسیم ملایمی در هوا بود که اوروود برای حرف زدن از آن استفاده میکرد.
کهن محافظ ها جادوهایشان را به کار بردند تا قفسی طلایی دور راز قلب اوروود ببافند.
با این حال، راز، در اعماقِ زمین، رشد کرد و تیرگی آفرید. مثل سم به ریشههای درختهای اوروود رسید. روزی، سر بلند میکرد؛ روزی، نه چندان دور، رها میشد.
اما آنهایی که در اوروود زندگی میکردند ـ جادوگرها و دیوها و پریها و اشباح جنگل ـ چیزی از این موضوع نمیدانستند. آنها مثل هر روز، صورتهایشان را به طرف درختها گرفته بودند و گوش میکردند.
نظر خوانندگان
هنوز هیچ نظری درباره این کتاب ثبت نشده است.