یادداشت های دایناسور
نویسنده: مونس الرزاز
مترجم: رضا عامری
ناشر: چشمه
نوبت چاپ: ۲
سال چاپ: ۱۳۹۹
تعداد صفحات: ۱۸۰
شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۶۲۷۰۹۶
کتاب یادداشتهای دایناسور یک تجربه بیواسطه برای رویارویی با روزنامهنگاری در جهان عرب است. هرچند این کتاب نقبی است به اتفاقاتی که در دهه 90 میلادی گذشته اما به نظر نمیرسد متاسفانه در این روند تغییری رخ داده باشد بخصوص که در روزهایی پایانی سال 2022 خبر مصونیت «بن سلمان» درباره مرگ «جمال خاشقچی» روزنامه نگار منتشر شده و بار دیگر نشان داد چقدر پول و قدرت میتواند در جهان موثر باشد.
این کتاب یادداشتهای یک روزنامهنگار عرب است که اتفاقات سیاسی و اجتماعی کشورش بر زندگی او تاثیر دارد و خود بخشی از این تحولات است. هرچند او چندان نمیتواند با اتفاقات جدید همراهی کند و در عین حال در خلال همین یادداشتها است که میتوان با تحولات سیاسی و اجتماعی اردن دهه 90 میلادی مواجه شد.
نویسنده به گفته منتقدان با بهرهگیری از تجربیات سیاسی و اجتماعی پدرش، جهان داستانی خلق کرده که شخصیتهایش از اجتماع رانده شدهاند، درگیر شکستهای اجتماعی هستند و در عین حال رقابتهای داخلی نیز آنان را اسیر کرده است. «دایناسور» دبیر بخش شعر یکی از مجلات اردن با سابقهی سیاسی که کماکان به صفبندیهای گذشته جهان عرب پایبند است و از تغییرات پیش آمده راضی نیست.
او به واسطه شکستهایش دیگر برای خود ارزش و اعتباری در نظر نمیگیرد و دوستش «پشه» هم همین حس را دارد. هرکدام از آنها در بستر روزنامه و خلق آثاری که بیشتر مواقع مورد استقبال سردبیر یا مردم قرار نمیگیرد، روزگار میگذرانند. کتاب فرصتی است برای خواننده که اتفاقات گوشهای از دنیا که مردمانش به آن صحرا میگویند و ما اردن را از داخل ببیند، و به جغرافیا و نمادها و ویژگیها و دغدغههای ذهنی مردمانش توجه کند.
استفاده از طنز برای بیان شکستهایی که شاعران و نویسندگان و پیشگامان فعالیتهای سیاسی و فرهنگی یک کشور در زندگی خود تجربه می کنند، ویژگی است که در این کتاب مشاهده میشود تا راحت تر با روایت شکست مواجه شویم. طنزی که آنقدر تلخ است که گاهی لبخندی را به گوشه لب میآورد تا برای آنچه قرار است خواننده با آن مواجه شود، آماده گردد.
درباره نویسنده
مونس الرزاز نویسنده اردنی متولد سال 1951 که در سال 2002 درگذشت، یکی از مهمترین نویسندگان ادبیات معاصر اردن و از پیشگامان ادبیات ونویسندگی در این کشور است. او با دغدغههای سیاسی و اجتماعی درباره کشورش شناخته شده و آثارش نیز بر بازتاب وضعیت اعراب متمرکز است. زخمها، ترسها و سرکوبی آزادیخواهان که منجر به تسلیم شدن ذهن و زندانی شدن جسم آنان می شود.
الرزاز در خانواده سیاسی که پدرش از فعالان حزبی عرب بود و مادرش نیز در اتحادیههای اجتماعی فعالیت گستردهای داشته، رشد و نمو کرده است و آثار نوشتاری زیادی از او به جا مانده. اما تنها این کتابش به فارسی منتشر شده است.
زندگان در بحرالميت، اعترافات صداخفهکن، وقتی خوابها بیدار میشوند، سرگشتگی اعراب در آسمانخراشهای سراب، ماهعسل: حکایت مردی که پیش از مرگ زندگیاش تمام شده بود، جمعه القفاری، دو کلاه برای یک سر از دیگر رمانهای اوست.
بخشی از کتاب یادداشت های دایناسور
* من عاشق دستخطت بودم. اما خط ممزوج با خطوطی رونده به سوی اقیانوسهایی سرشار از ماجراجویی و خطر و تنوع. گفتی از جویهای حقیر بیزاری و عاشق دریاهای شگفتی و من باور کردم. ای جستوجوگر شگفتیها و لغزها میخواهی میان دریاها و جویهای حقیر متردد و پریشان بمانی؟ میخواهی با چشمهایت به دریاها خیره شوی درحالیکه پاهایت در جویهای حقیر فرورفته است؟!
*… بله، من عاشق اخگر قربانیها در چشمانت بودم. اما کدام قربانی؟ من دروغ میگفتم که ازفاتح و فاتحان بدم میآید. اما قربانیان تراژدیها را ترجیح میدهم… جنگجویانی که پیشاپیش میدانند تقدیر از آنها نیرومندتر است… اما باز حمله میکنند و پیش میروند. بله… من قربانی آلوده به خون کبریا را بر شکوه فاتح خودپسند ترجیح میدهم.