گربهای به نام ارسطو رمانی است اثر دیک کینگ اسمیت که برای کودکان گروه سنی 8+ سال نوشته شده است. شیدا رنجبر،مترجم نامآشنای حوزه ادبیات کودک، نیز آن را به زبان شیرین فارسی ترجمه کرده است و جان ایستوود نیز تصویرگریهای زیبایی برای این کتاب کار کرده است.
این کتاب داستان گربهای به نام ارسطوست که مانند همهی گربهها نه جان دارد؛ که خیلی هم به آنها احتیاج دارد. چون گربه کوچولوی بسیار شجاعی است و مرتب خودش را به دردسر میاندازد. اما شانس آورده که صاحب مهربانش، بلادونای جادوگر، همیشه کنار اوست تا با یک جاروی کوچک نجاتش دهد.
گربهای به نام ارسطو را نشر پیدایش در دستهی رمان کودک منتشر کرده است. این مجموعه علاوه بر سرگرم کردن کودک، او را با شخصیتهای، خویها و وضعیتهای متفاوت و متنوعی آشنا میکند.
گزیدهای از کتاب گربهای به نام ارسطو
وقتی ارسطو یک بچه گربه بود، نمیدانست که گربهها نه جان دارند. البته مادرش میدانست. اما با خودش گفت: «این را به او نمیگویم. همین حالا هم، او خیلی از خواهر و برادرهایش بازیگوشتر و سر به هواتر است. اگر بفهمد نه جان دارد، آن وقتبه هر کار خطرناکی دست میزند.»
برای همین، هنگامی که ارسطو از خانه رفت تا با خانم پیری زندگی کند، به او فقط گفت: «خداحافظ.»
آن خانم، پیرزن عجیبی بود. دماغی گنده و چانهای جلو آمده داشت. لباسهای سیاهی پوشیده بود و روی موهای خاکستری سیخ سیخش کلاه سیاهی گذاشته بود.
اسم او «بلادونا» بود و این او بود که تصمیم گرفت اسم گربهی جدیدش را ارسطو بگذارد.
پیرزن گفت: «در واقع من باید گربهی سیاه داشته باشم. اما برای تنوع بد نیست که این بار گربهام سفید باشد.»
همان روز اولی که ارسطو به کلبهی عجیب و غریب بلادونا رفت، تصمیم گرفت تمام آن را، از سقف تا کف، بگردد. در واقع از کف تا سقف.
نظر خوانندگان
هنوز هیچ نظری درباره این کتاب ثبت نشده است.