موش و گربه نوشته شیخ بهایی است که مصطفی رحماندوست آن را خلاصه و بازنویسی کرده است. تصویرگریهای کتاب موش و گربه اثر محمدعلی بنیاسدی است. این کتاب از مجموعه ادبیات کهن برای نوجوانان است.
شیخ بهایی از عالمان بزرگ شیعه در قرن 10 و 11 هجری قمری بوده است. او دانشمندی بود که در زمینههای مختلف علم به مقام والایی دست پیدا کرده بود. او در کنار تألیف آثار بزرگ علمی، مثنویهای شیرین و خواندنی سروده است که موش و گربه یکی از آنهاست.
گزیدهای موش و گربه
آن روز هم موشِ سفید قشنگ، همان موشِ زبر و زرنگ -مثل هر روز- میخواست از لانه خارج بشود، به دنبال قوت و غذا و به قار و قور شکم خودش برسد که … تا سر از لانه بیرون آورد، سایهای دید، مثل سایه دیو پلید، دلش تاپ تاپ لرزید. اولش مثل همیشه بااحتیاط قدم برداشت. سرش را از لانه بیرون آورد. نگاهی به این طرف کرد: چیزی نبود؛ امن و امان. نگاهی به آن طرف کرد: ای وای، بلای جان! بلا از آسمان نازل شده یود؟ نه بابا، بلا چهار تا دست و پا داشت و دو تا چشم. پس آن بلا، زمینی بود. بلایی که مسلمان نشنود، کافذ نبیند؛ گربهای خوش یال و کوپال، بزرگ و تیز چنگال، قبراق و سرحال، کنار سوراخ موش ایستاده بود. گربه نگو، شیر دلاور.
نظر خوانندگان
هنوز هیچ نظری درباره این کتاب ثبت نشده است.