سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

اشتراک گذاری این مقاله در فیسبوک اشتراک گذاری این مقاله در توئیتر اشتراک گذاری این مقاله در تلگرام اشتراک گذاری این مقاله در واتس اپ اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین

سووشون

نویسنده: سیمین دانشور

ناشر: گستره

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۴۰۳

تعداد صفحات: ۳۰۷

شابک: ‏‫‬‬‮‭۹۷۸۶۰۰۶۰۶۹۹۶۸

سووشون

اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید

تهیه این کتاب

 

 

معرفی کتاب سووشون

 

نام سووشون را اولین‌ بار در کتاب ادبیات فارسی سال دوم دبیرستان دیدم. درسی که تنها شامل گزیده‌ها و اشاراتی کوتاه از این رمان بود و جمله‌ی معروف یوسف، شخصیت اصلی مرد داستان، را در ذهنم طنین‌انداز کرد: «شلخته درو کنید تا چیزی هم گیر خوشه‌چین‌ها بیاید.» همین جمله کافی بود تا یوسف به‌عنوان قهرمانی آزاده در ذهن دختری نوجوان ماندگار شود و ترغیبش کند تا خود کتاب را هم بخواند.

 

دو سه سالی گذشت تا به تابستان پیش‌دانشگاهی و گرماگرم آمادگی برای کنکور رسیدم و آن سال تنها کتاب غیردرسی‌ جدی‌ای که خواندم، همین سووشون بود و از شما چه پنهان، عاشقانه‌های زری و یوسف بیشتر به دلم می‌نشست و از خط و ربط باقی قسمت‌های داستان سر درنیاوردم.

 

در سال‌های بعد که از حال ‌و هوای نوجوانی و دانش‌آموزی فاصله گرفتم و دانشجو شدم و کم‌کم داشتم سلیقه‌ و راهم برای انتخاب کتاب را پیدا می‌کردم بازهم به سراغ سووشون رفتم و این ‌بار بیشتر از قبل درکش کردم و برایم دوست‌داشتنی‌تر شد و حالا بعد از ده سال از اولین مواجهه با این کتاب می‌خواهم از نگاه خواننده‌ای که در تلاش برای رسیدن به دیدگاهی حرفه‌ای و پخته و باتجربه‌تر در دنیای کتاب‌خوانی است، از کتاب بنویسم و از چرایی دلبستگی‌ام به آن بگویم.

 

 

ماجرای سووشون چیست؟

 

روایت اصلی و مرکزی سووشون، زندگی زن ‌و شوهری به نام‌های خانم زهرا (زری) و همسرش یوسف در شیراز دهه‌ی بیست شمسی و روزهای حضور و جولان نیروهای متفقین در ایران است. زری زنی است تحصیل‌کرده در مدرسه‌ی انگلیسی‌های شیراز که با خان‌زاده‌ای روشن‌فکر به نام یوسف ازدواج کرده است و از او سه فرزند به نام‌های خسرو، مینا و مرجان دارد. داستان از روز عقدکنان دختر حاکم شیراز آغاز می‌شود. روزی که زری و یوسف هم دعوت دارند و یوسف با دیدن تشریفات مجلل عروسی و سفره‌ی عقد دختر حاکم، برافروخته می‌شود و می‌گوید:

 

«گوساله‌ها، چطور دست میرغضبشان را می‌بوسند! چه نعمتی حرام شده و آن‌هم در چه موقعی…»

 

اشاره‌ی یوسف به نان بزرگی است که از تزئیات سفره‌ی عقد است و هدیه‌ای است از صنف نانوایان شیراز که با زعفران و سیاه‌دانه و خشخاش تزئین شده است آن‌هم در اوج گرانی و قحطی و کمبود ارزاق عمومی. همین شروع کافی است که متوجه سر پرشور و زبان سرخ یوسف بشویم و در ادامه‌ی داستان دریابیم که او با تمام افراد هم‌طبقه‌اش متفاوت است و به ‌قول امروزی‌ها مرفه‌بی‌درد نیست و نمی‌خواهد از کنار غم مردم و رعیت، بی‌تفاوت بگذرد. واکنش زری اما در کنار تحسین و همراهی و شوهرش با ترس و احتیاط توأم است:

 

«زری تحسینتش را فروخورد: دست یوسف را گرفت و با چشم‌هایش التماس کرد و گفت:تو را به خدا یک امشب بگذار دلم از حرف‌هایت نلرزد… زری می‌اندیشید: در چه تنوری آن را ریخته‌اند؟ چانه‌اش را به چه بزرگی برداشته‌اند؟ چه‌قدر آرد خالص مصرف کرده‌اند؟ آن‌هم به قول یوسف در چه موقعی. در موقعی که می‌شد با همین نان یک خانوار را یک شب سیر کرد… حال چطور به آن‌ها که حرف‌های یوسف را شنیده‌اند التماس کنم که شتر دیدی ندیدی…»

 

بنابراین در همین صفحات نخست داستان، اولین گام‌ها برای نزدیک‌شدن به شخصیت زری و یوسف برداشته می‌شود و می‌فهمیم که همراهی این زن ‌و شوهر باهم بدون چالش نیست و ضمن هم‌فکری و دغدغه‌های مشترکشان، در نحوه‌ی بروز اعتراض و کنش‌گری به وضع موجود اختلاف‌نظرهایی دارند. زری اهل مدارا و کوتاه‌آمدن است و یوسف اهل ستیز و مبارزه. زری می‌خواهد آرامش و ثبات خانواده را حفظ کند و یوسف و بچه‌ها را از خطر حفظ کند و یوسف سری دارد پرغوغا و زبانی آتشین و رک‌گو.

 

عمده‌ی قسمت‌های داستان را از دریچه‌ی افکار و خودگویه‌های زری می‌خوانیم. افکاری که به گذشته می‌روند و به حال برمی‌گردند و گاه در رویارویی با مکان‌ها و آدم‌ها کلمه می‌شوند و به زبان می‌آیند. این داستان در کنار دو شخصیت اصلی خود، زری و یوسف، شخصیت‌های مکمل و خرده‌روایت‌هایی هم دارد که به پیشبرد قصه و تنوع فضاهای روایت کمک می‌کنند. این تنوع در شخصیت‌های زن داستان بیشتر است. زنانی که هرکدام را می‌توان نمادی از سایر زنان عصر و زمانه‌ی نویسنده دانست.

 

عمه‌خانم (خواهرشوهر زری و گیرکرده در غم سوگ شوهر و پسری که سال‌ها پیش مرده‌اند)، عزت‌الدوله (زنی سیاس، زبان‌باز، حیله‌گر، طماع و مکار که دوست بچگی عمه‌خانم بوده و پسرش، روزگاری خواهان زری.) فردوس و مادرش (خدمتکاران عزت‌الدوله و خبرچینانی چندسویه)، خانم حکیم (پزشک انگلیسی مقیم شیراز)، فصیح‌الزمان (مادرشوهر زری که نام و سرگذشتش را از زبان عمه‌خانم می‌شنویم.) سودابه (زنی رقاصه که هووی مادرشوهر زری شد.) خانم فتوحی (یکی از بیماران دارالمجانینی که زری طبق نذری که داشت، برایش نان و خرما می‌برد.)

 

سیمای زنان متعدد و مختلفی در این داستان ترسیم شده که می‌توان گفت به‌عنوان نخستین اثر جدی به‌ قلم زنی نویسنده، قابل توجه است اما می‌توان در همه‌ی آن‌ها ویژگی مشترکی یافت: انفعال. انفعالی که می‌تواند حاصل تربیت، نگاه مردسالار، ضعف خودباوری و نگرش غالب فرهنگی به نقش‌آفرینی کم‌رنگ و در سایه‌ی زنان در جامعه‌ی ایرانی آن سال‌ها باشد.

 

زری به‌مرور و در روند داستان از لاک محافظه‌کاری و احتیاط بیرون می‌آید و در پایان داستان آن بخش از وجودش را، که اقتضای مهر مادری و عشق همسری دائماً به سکوت وامی‌داشته، بیدار می‌کند و انگار سبک زندگی و سیر‌وسلوک یوسف بر او هم اثر می‌گذارد و حال نوبت زری و بچه‌هاست که قهرمان و صحنه‌گردان اصلی ماجرایی باشند که به درازای تاریخ ایران ادامه خواهد داشت:

 

«گریه نکن خواهرم. در خانه‌ات درختی خواهد رویید و درخت‌هایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت و باد پیغام هر درخت را به درخت دیگر خواهد رسانید و درخت‌ها از باد خواهند پرسید: در راه که می‌آمدی سحر را ندیدی!»

 

درباره‌ی تأثیرپذیری سیمین دانشور از همسرش، جلال آل‌احمد، و الهام‌گرفتن شخصیت یوسف از او بسیار گفته‌اند و نوشته‌اند. سبک و لحن تازنده، پرشتاب و صراحت‌لهجه‌ی جلال از ویژگی‌هایی است که در یوسف هم نمود یافته و نمی‌توان منکر شباهت آن‌ها شد. ضمن اینکه تقدیم‌نامه‌ی کتاب هم می‌تواند اثباتی بر این مدعا باشد که دانشور لااقل بخش‌هایی از وجود خود را نیز در شخصیت زری گذاشته است آنجا که نوشته:

 

«به یاد دوست که جلال زندگی‌ام بود و در سوگش به سووشون نشسته‌ام.»

 

 

چرا سووشون را دوست دارم و خواندش را پیشنهاد می‌‌کنم؟

 

دانشور برای غنای این داستان از داستان‌ها و اسطوره‌های ملی و گاه شخصیت‌های مذهبی هم الهام گرفته است. عنوان کتاب، سووشون، نام مراسمی است آئینی که روزگاری در میان عشایر فارس رواج داشته؛ مراسمی در پاسداشت خون سیاوش از قهرمانان شاهنامه که یک ‌بار با مکر نامادری خود مجبور به گذر از آتش می‌شود و بار دیگر با مکر همان نامادری و البته حسد و کینه‌ی اطرافیان، خونش به ناحق ریخته می‌شود.

 

نام یوسف و تعارضاتی که ازنظر فکری و عملی با برادرش، ابوالقاسم ‌خان، دارد نیز خواه‌ناخواه داستان حضرت یوسف و برادرانش را به ذهن متبادر می‌کند و سبب می‌شود خواننده در تلاش برای یافتن این همانندی‌ها، ارتباط عمیق‌تری با داستان و چیستی و چرایی وقوع حوادث پیدا ‌کند.

 

دانشور در کنار بهره‌گیری از این امکانات در کنار بهره‌گیری از بستر زمانی جنگ ‌جهانی دوم به شورش‌ها و قیام عشایر فارس در بحبوحه‌ی اشغال ایران نیز اشاراتی می‌کند و سعی دارد با این اشارات گزارشی‌ هم از اوضاع زمانه‌ی خود به خواننده بدهد و بخشی از آشفتگی و سراسیمگی ذهن و فکر زری را ناشی از ویژگی‌های زمانی و مکانی رخدادهای قصه تلقی کند.

 

از دیگر نکات مهمی که این داستان را خواندنی‌تر می‌کند اهمیت‌داشتن شیراز به‌عنوان محل وقایع داستان است. سیمین دانشور اهل شیراز است و روزهای اشغال ایران را به‌روشنی در ذهن دارد، او در کنار اشاراتی که به جغرافیای شیراز می‌کند، از لهجه و عبارات شیرازی هم بهره می‌برد و همین امر سبب می‌شود تا شهر به‌مثابه یکی از ارکان مهم داستان جلوه‌گر و هویت‌ساز شود و اشارات تاریخی‌ای را که در سطور قبل به آن‌ها اشاره شد معنادارتر کند.

 

درکل، مطالعه‌ی این داستان با تمام نقدهای متفاوتی که در این سال‌ها به آن شده، ازاین‌حیث اهمیت دارد که بخش مهمی از تاریخ داستان‌نویسی مدرن در ایران و سبب جلب توجه به صدای زنانه در داستان‌نویسی است. صدایی که پیش‌تر تنها از قلم و نگاه مردان شنیده شده بود و حالا زنی جسورانه قلم به دست گرفته و راه را برای دیگر نویسندگان هموارتر می‌کرد. راهی که هنوز می‌تواند بیشتر و بهتر به ‌سمت بلوغ و پختگی پیموده شود.

 

 

درباره‌ی سیمین دانشور

 

سیمین دانشور یکی از شش فرزند دکتر محمدعلی دانشور بود که در هشتم اردیبهشت سال ۱۳۰۰ در شیراز به دنیا آمد. او به‌ سبب محیط ادب‌دوست و فرهنگی خانواده از بچگی با شعر و کتاب و ادبیات مأنوس بود و به‌ همین دلیل تحصیلاتش را نیز در رشته‌‌ی زبان و ادبیات فارسی تا پایان مقطع دکتری در دانشگاه تهران ادامه داد. او پس از آشنایی و ازدواج با جلال آل‌احمد در سال ۱۳۲۹، در سال ۱۳۳۱ برای تکمیل تحصیلاتش در رشته‌ی زیبایی‌شناسی راهی آمریکا شد و پس از بازگشت فعالیت‌های ادبی‌اش را با ترجمه و تألیف پی گرفت.

 

از دیگر آثار او می‌توان به مجموعه‌داستان‌های به کی سلام کنم؟ شهری چون بهشت و نیز رمان جزیره‌ی سرگردانی اشاره کرد. او و همسرش، جلال‌ آل‌احمد، از نخستین اعضای کانون نویسندگان ایران بودند. خانه‌‌ی آن‌ها در محله‌ی دزاشیب تهران پس از فوت سیمین در سال ۱۳۹۰ به خانه‌موزهٔ جلال و سیمین تبدیل و محلی برای بازدید اهالی فرهنگ شد. پیشنهاد می‌کنم برای آشنایی بیشتر با زندگی سیمین و فراز‌ونشیب‌های آن به قسمت چهارم پادکست چنین ‌شد با عنوان زوج‌قصه‌ها را در کست‌باکس جست‌وجو کنید و بشنوید.

 

 

 

سیمین دانشور
نویسنده معرفی: راضیه بهرامی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *