سه رفیق
نویسنده: ماکسیم گورکی
مترجم: ابراهیم یونسی
ناشر: جامی
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۸۹
تعداد صفحات: ۳۳۶
شابک: ۹۷۸۹۶۴۲۵۷۵۷۶۳
سه رفیق، سرگذشت سه جوان از طبقه فرودست جامعه روسیه را روایت میکند که هر یک خواسته و آرزویی دارند و برای هدفشان که غالباً یک زندگی آرام و ملایم است در تلاش هستند. روزها سپری میشوند و این سه هر لحظه بیشتر با واقعیت تکاندهنده و بیرحم زندگی روبهرو میشوند؛ تا جایی که هیچ راه نجاتی از سیهروزی و فلاکتی که زندگیشان را فراگرفته، نمیبینند.
نویسنده در این رمان همانند اغلب آثارش، با انتخاب قهرمانانی از قشر بیبضاعت جامعه، زندگی روزمره آنان و عذابی را که هر روز متحمل میشوند به تصویر میکشد؛ قشری که بیوقفه تلاش میکند، اما همهچیز بر خلاف میلش پیش میرود و راهی جز ناامیدی و یک زندگی ننگین برایش باقی نمیماند؛ قشری گمنام که هرگز به خواستههایش توجهی نمیشود و هرچه در منجلاب زندگی دست و پا میزند، بیشتر در آن فرو میرود.
گورکی اما همهچیز را سیاه و سفید نشان نمیدهد و دریچههایی از امید را هم پیش روی شخصیتهایش میگشاید.
درباره نویسنده
آلکسی ماکسیموویچ پشکوف، ملقب به ماکسیم گورکی، نویسنده نامدار روس، مارس ۱۸۶۸ در نیژنی نووگورود متولد شد. در کودکی و نوجوانی، با زندگی و مشغولشدن به کارهای مختلف در کنار مردم فقیر و طبقه پایین جامعه، خیلی زود ارتباطی عمیق و جداییناپذیر با این قشر پیدا کرد. از آشپزی که مدتی برایش کار میکرد، خواندن آموخت و از آن پس شدیداً علاقهمند به کتابخوانی و ادبیات شد.
در ۲۱ سالگی و در اوج ناامیدی تصمیم گرفت به سفری طولانی در روسیه برود و در این بین هر از چندگاهی مشغول به کاری شود. در تفلیس، شروع به نوشتن داستانهای کوتاه در روزنامههای محلی کرد. اولین داستان کوتاهش ماکارچودرا را در سال ۱۸۹۲ به چاپ رساند و پس از آن مجموعهای از داستانهایش، از جمله چلکاش را در روزنامه سنپترزبورگ منتشر کرد. او با داستانهای سه رفیق، زندگی ماتوی کوژمیاکین و یکی از شناختهشدهترین آثارش، مادر که بین سالهای ۱۹۰۰ تا ۱۹۱۰ منتشر کرد، به حدی مورد استقبال قرار گرفت که با نویسندگان بزرگ همعصرش، آنتوان چخوف و لئو تولستوی مقایسه شد. در همان دوران، با در اعماق اجتماع و ییلاقنشینان به نمایشنامهنویسی روی آورد. او در سهگانهای شامل دوران کودکی، در جستجوی نان و دانشکدههای من به شرح زندگی خود پرداخت.
تبلور دیدگاههای سیاسی گورکی در آثارش با زمزمههای آغاز انقلاب روسیه، پررنگتر شد و در کنار نویسندگی، با عضویت در احزابی نظیر حزب سوسیال دمکرات روسیه و تأسیس نشریهای با نام «ازنانیه» به فعالیت سیاسی خود ادامه داد. پس از انقلاب ۱۹۱۷ و چندین مرتبه دوری از کشور، به وطنش بازگشت. در ۱۹۳۲ به ریاست اتحادیه نویسندگان شوروی رسید و در پایهگذاری تئوری رئالیسم سوسیالیستی نقش ایفا کرد. آرتامانوفها، کلیم سامگین، نخستین عشق و زندانبان را در آخرین سالهای زندگیاش نوشت.
او در ژوئن ۱۹۳۶ در ۶۸ سالگی درگذشت. خرده بورژواها، دشمنان، استادن زندگی و شهر شیطان زرد از دیگر آثار ارزنده این نویسنده هستند.
بخشی از کتاب
یاکوف با فروتنی جواب داد: «نمیدونم، من که بدم نمیاد بمیرم. حرفی نیست، کمی هول میکنم، ولی فکر میکنم چیز جالبی باشد… البته دلیلی نداره، که آدم یه همچو دیوانگی به کلهاش بزنه. حرفی نیست مردم برای کار ساخته شدهاند. و کار هم برای مردم… اما بعد چه؟ درست مثل حرکت یک چرخ؛ دور میگرده و میگرده، بی اینکه به جایی برسه. برای چی؟ خوب، خدا در این میان چیکاره است؟ محور چرخ. به آدم و حوا گفت: زاد و ولد کنید، زمین را آباد کنید. ولی برای چی؟ من مطمئنم که جواب این سؤال رو خدا خودش داده، ولی قطعاً یکی اونو کش رفته. شاید هم ابلیس. حتماً ابلیس. چه کس دیگری میتونسته کش بره؟ و به همین دلیله که کسی نمیدونه چرا و برای چه زندگی میکنه؟»
نویسنده معرفی: مدیا نورخمامی
نویسنده معرفی: مدیا نورخمامی