کتاب سالهای ابری ابتدا در چهارجلد در سال 1370 و توسط نشر اسپرک منتشر شد و در سالهای بعد در دو جلد توسط نشر چشمه به چاپ رسید. کتاب با همان نثر ساده و روان «علی اشرف درویشیان» روایتگر زندگی «شریف داورپیشه» در یکی از محلههای فقیر کرمانشاه است، جایی که وقتی باران میآید، اگر خانهشان خراب نشود و جانشان را از دست ندهند، میتوانند خوشحال از پیداکردن اجناسی باشند که از بالاشهر آمده است.
داستان از جایی آغاز میشود که قرار است فرزند سوم به دنیا بیاید و همه نگران جان مادر هستند و در سال 57 و پس از آزادکردن زندانیان سیاسی به پایان میرسد. در این مسیر سیر زندگی شریف را تا چهل سالگی دنبال میکنیم و از دغدغهها و روند زندگیاش باخبر میشویم، از درسهایی که در زندگی مجبور میشود دریافت کند شوکه میشویم و با اطرافیانش شب و روز را میگذرانیم.
در این چهارجلد بارها به درس و مدرسه و خاطرات و نحوه گذراندن ساعات مدرسه اشاره میکند. بسیاری معتقدند این کتاب اتوبیوگرافی نویسندهاش «درویشیان» است. او که مدتها در روستاهای اطراف کرمانشاه معلمی کرده است، خاطراتی که از داشن آموزانش داشته را به شکلی در داستانهای مختلفی که برای کودکان ونوجوانان نوشته، جای داده است اما در این کتاب هم خودش است و هم بسیاری دیگر از کسانی که میشناسد و در زندگیاش دیده است.
از کتاب میتوان جزییات درس خواندن در روزهای دهههای سی و چهل را دریافت، زمانی که ترکه و کتک و تحقیر بخش منفک نشده زندگی دانشآموزان بوده است و عشقهای دوره نوجوانی در هنگام کارکردن سه ماه تعطیلی به زندگیشان رنگ و بو میداد .
کتاب فصلی هم دارد با عنوان «نمیگذرد ..» که درباره زندان و شکنجههایش است که آن هم شکل دیگری از مدرسه است. عشق، درد و مبارزه، روایت رنج بزرگ شدن، تجربه کردن، عبور از پاکی و صداقت کودکی و تبدیل شدن به مرد فهمیده و رنجیده سالهای بعدی است.
کتاب با وجود تعداد زیاد صفحات خواندنی و روان است، میتوان دل به شخصیتها سپرد و همراه آنها برای تغییر تلاش کرد. با خواندن کتاب لطيف و بشير و بی بی و ننه و مشتی بوچان ، بیش از یک شخصیت داستانی میشوند، حتی میشود همراه آنان در آبشوران وکرمانشاه قدم زد. برای حسرتها و نداشتههایشان خشمگین یا غمگین شد. در عین حال همراه آنان شکنجه شد و درد کشید و از همه مهمتر با کودکی و نحوه آموزش و مدرسه رفتن در آن سالها و در شهر و محلهای کوچک آشنا شد.
درباره نویسنده
علیاشرف درویشیان از داستاننویسان شناخته شده ایرانی است که در ۳ شهریور ۱۳۲۰ در محله آبشوران کرمانشاه به دنیا آمد و ۴ آبان ۱۳۹۶ پس از مدتی بیماری درگذشت و پیکرش در بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد.
او پس از فارغالتحصیلی از دانشسرای مقدماتی در سال ۱۳۳۷ برای معلمی به روستاهای اطراف کرمانشاه و گیلانغرب رفت. پس از 8 سال و در سال ۱۳۴۵ برای تحصیل در رشته ادبیات فارسی وارد دانشگاه تهران شد، فوق لیسانس خود را در رشته روانشناسی تربیتی ادامه داد.
عضو کانون نویسندگان ایران بود و توصیف فقر و تلاش برای مبارزه و تغییر وضعیت و بهبود کارگران و مردم عادی را علاوه بر داستانهایش در زندگی نیز دنبال میکرد. علاقمند به پژوهش در زبان کردی بود اما محدودیتها نگذاشت کارش را ادامه دهد. روح حساسی داشت و پس از دیدن تصاویر اعدام کردها توسط صدام بیمار شد. خود او در جایی گفته است من همان «شریف » سالهای ابری هستم.
درویشیان پیش از انقلاب برخی از آثارش را با نام مستعار «لطیف تلخستانی» منتشر میکرد. سلول ۱۸ (۱۳۵۸)، سالهای ابری (۱۳۷۰) و مجموعه داستانهای کوتاه این ولایت (۱۳۵۲)، همراه آهنگهای بابام (۱۳۵۳)، آبشوران (۱۳۵۴)، فصل نان (۱۳۵۷)، درشتی (۱۳۷۳)، شب آبستن است (۱۳۷۷) و داستانهای تازه داغ (۱۳۸۳) از دیگر آثار اوست. همچنین او به همراه «رضا خندان مهابادی» به تالیف و جمعآوری فرهنگ افسانههای مردم ایران در 19 جلد پرداخت، کاری سترگ که اگر انجام نمیشد جای خالی بزرگی در فرهنگ ما بود.
بخشی از کتاب سالهای ابری
* دلهره شنبه در دلم است آن همه مشق و جدول ضرب و معلم نامهربان که مسالههایی سخت میگوید. از تاجرهای فرش فروش، روغن فروش و پارچه فروش. هیچ وقت نمیگوید حمالی بود که فلان مقدار بار برداشت. زن رختشویی بود که روزی چند تشت رخت میشست. همیشه میگوید تاجری بود که … روغن فروشی بود که … آهن فروشی بود که … برنج و گندم فروشی بود که … اگر از بیچارهها مساله بگوید سادهتر است.
چون بیچاره ها پول و دارایی شان کم است و مسالهشان زود حل میشود. ما چه گناهی کردهایم که پول به کاغذ و مداد بدهیم و سود و زیان پولدارها را مفتکی براشان حل بکنیم.
*تاریخ مبارزات مردم ما همهاش بریدهبریده است و تشکیل شده از یک سلسله قطع رابطه. ما با انقلاب مشروطه چه رابطهای داریم؟ از قیامهای قبل از مشروطه چه میدانیم؟ پس از مرداد سی و دو چه اندازه از تجربههایی را که با خون و زندان و شکنجه به دست آمده، نگهداشتهایم؟ همیشه پا در هوا بودهایم. بدون تکیهگاه، بدون آگاهی از گذشته.
نویسنده معرفی: گیسو فغفوری