رهبران آخر غذا می خورند
نویسنده: سایمون سینک
مترجم: فاطمه علی پور تنگسیری
ناشر: آموخته
نوبت چاپ: ۲
سال چاپ: ۱۴۰۳
تعداد صفحات: ۳۲۰
شابک: ۹۷۸-۶۲۲۵۹۸۷۰۳۶
رهبران آخر غذا می خورند
کتابهای زیادی درباره نقش مدیران در سازمانها و گروهها نوشته شده اما رهبران چطور؟
سایمون سینک در کتاب رهبران آخر غذا میخورند تعبیر جدیدی را ایجاد کرده. او عقیده دارد آنچیزی که باعث همکاری بیشتر افراد در شکلهای مختلف کار گروهی میشود، رهبری است. درحقیقت ویژگیهای رهبری بیشتر از شم مدیریتی به درد میخورد.
سینک به بیان ویژگیهایی میپردازد که در محیط کار باعث میشود افراد احساس بهتری داشته باشند. اینکه احساس کنند کاری که انجام میدهند هم برای خودشان و هم برای محیط کار بهینه است. او رهبر را کسی میداند که مانند والد خود را مسئول زندگی ارزشمند کارکنان میداند و مفهوم «ما» را به جای «من» جایگزین میکند.
کتاب فقط به مفاهیمی مثل همدلی و ارزش و امنیت به عنوان کلماتی دارای بار انسانی توجه نمیکند بلکه در بخش مفصلی به مباحث فیزیولوژیک میپردازد. بخش دوم کتاب رهبران آخر غذا میخورند به طور مفصل به تأثیر هورمونهایی که در ویژگیهای اساسی ما (بخصوص در زندگی اجتماعی) تأثیر میگذارند، توجه میکند.
محیط کار اگر امن نباشد، این هورمونها دست به کار میشوند و احساس نامطلوبی برای ما ایجاد میکنند. ما بدون اینکه خودمان بدانیم دستخوش اضطراب و حس عدم امنیت میشویم. و از سوی دیگر عدم حفظ تعادل در هماهنگی این هورمونها هم میتواند نتایج منفی به بار بیاورد.
نویسنده شرکتها و سازمانها را قبیلههای مدرن معرفی میکند و برای همین ویژگی اعتماد و تعهد را در حفظ و تداوم قبیله موثر و در شکل امروزی هم مهم میداند.
یکی از جذابترین بخشهای کتاب مواردی است که به تغییرات نسلی اشاره دارد. گرچه نویسنده تغییرات را در بستر تاریخ آمریکا شرح میدهد اما در یک مفهوم جهانی این تغییرات به شکلی در همه جوامع روی دادهاند. گذر از سالهای جنگ، افزایش تولید و مصرفی شدن باعث ایجاد نسلی شده که در آن «من» مفهوم قوی پیدا کرده. و این خود باعث تغییرات بسیاری در فضای کار گشته.
وجود شبکههای اجتماعی و پیشرفت تکنولوژی مباحث جدیدی را به مقوله کار افزوده که اگر به آنها توجه نکنیم دچار زیان بسیار خواهیم شد.
ماجرای اخراجهای گروهی یا تعداد مناسب برای کار از مقولات دیگری است که در کتاب رهبران آخر غذا میخورند به آن توجه شده. اینکه وقتی اعداد جای فرد را میگیرند، بسیاری از احساسات و توجهات انسانی کاهش مییابد.
در نهایت سینک رهبری را فقط ویژگی برای هدایت یک گروه نمیداند. او عقیده دارد این ویژگی است که تک تک ما باید داشته باشیم. به عبارت دیگر انجام کار درست به جای کاری که به نفع خودمان است، باعث ایجاد فرهنگ سازمانی میشود.
سایمون سینک مربی ارتباطات استراتژیک دانشگاه کلمبیاست. او در سال 1973 در انگلستان به دنیا آمده و دانش آموخته رشته انسانشناسی فرهنگی است.
سینک سالهاست که به عنوان نویسنده و مشاور سازمانی و سخنران فعالیت میکند. از او کتاب بازی بینهایت هم به فارسی ترجمه شده است.
بخشی از کتاب
وقتی میپرسند: بهترین روز کاریتان چه روزی بود؟ زمانی را که همه چیز به ارامی سپری شده و پروژه بزرگی که رویش کار میکردیم به موقع و با بودجه مشخص شده به پایان رسیده، خیلی به حساب نمیآوریم.
اگر توجهمان به این باشد که چقدر سخت کار میکنیم تا همه چیز خوب پیش برود، یک روز آرام روز خوبی در کار به حساب میآید؛ ولی به طرز عجیبی روزهایی که همه چیز به ارامی و طبق برنامه پیش میرود، روزهایی نیست که با شوق و ذوق از آن یاد کنیم.
پروژههایی که حین کار رویشان همه چیز در نظرمان اشتباه میآید، بیشتر احساساتیمان میکند. یادمان میآید که گروه تا ساعت سه صبح سر کار بود، پیتزای سرد خوردیم و با بدبختی به موعد تعیین شده تحویل پروژه رسیدیم. این روزها را بهترین روزهای کاریمان میدانیم. فقط برای سختی کشیدنش نیست؛ بلکه برای سختی کشیدن مشترکمان است.
علاقه ما به یک کار دلیل ماندگارشدنش در خاطرمان نیست؛ بلکه رفاقت و روش جمع شدن گروه برای انجام دادن کارها دلیل ماندگارشدنشان در خاطرمان است. دلیلش هم طبیعی است. در زمانهای سختی میکوشیم به یکدیگر کمک کنیم. بنابراین، بدنمان اکسی توسین ترشح میکند. به بیان دیگر، وقتی سختی مشترکی میکشیم، از نظر زیستشناختی به یکدیگر نزدیک میشویم.