سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

 

اشتراک گذاری این مقاله در فیسبوک اشتراک گذاری این مقاله در توئیتر اشتراک گذاری این مقاله در تلگرام اشتراک گذاری این مقاله در واتس اپ اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین

دلبند

نویسنده: تونی موریسون

مترجم: شیریندخت دقیقیان

ناشر: چشمه

نوبت چاپ: ۹

سال چاپ: ۱۳۹۹

تعداد صفحات: ۴۰۵

شابک: ۹۷۸۹۶۴۶۱۹۴۸۹۲


تاکنون 12 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند
دلبند تونی موریسون

تاکنون 12 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

تهیه این کتاب

رمان دلبند شاید شبیه داستان‌های ترسناک مرسوم، پر از موجودات فراطبیعی، هیولاها، گرگینه­‌ها یا نماد و نشانه­‌های مرتبط با ژانر ترسناک، نباشد اما تجربه­‌ها و درون­مایه‌هایی در خود دارد که عمیقاً هراس­‌آور و تکان‌دهنده هستند. این رمان تابلویی از آمریکای قرن نوزدهم  است که تبعات وحشتناک برده‌داری و ضربه­‌های روحی ماندگار ناشی از آن را به تصویر می­‌کشد و تجربیات ظالمانه و غیر انسانی برده‌های آفریقایی­آمریکایی را چنان واکاوی می‌کند که می­‌شودآن را یک داستان ترسناک واقعی در نظر گرفت.

 

در این کتاب پای یک روح در میان است و همین اصلی‌­ترین عنصر مشترک با بسیاری از داستان­‌های ژانر ترسناک محسوب می‌­شود. شخصیت دلبند از مرگ برگشته است، ویژگی‌های فراطبیعی و وهم‌آلود دارد، حضور او در رمان به عنوان فرد زنده یا مرده مبهم و نامشخص است بنابراین فضای داستان را روح‌­زده و هراس‌آور کرده است.

 

تونی موریسون نویسنده رمان دلبند خوب می­‌داند چطور به انسانی‌ترین شکل ممکن دردهای انسانی را نشان دهد و با درهم­‌تنیدن ویژگی داستان‌های ترسناک و وحشت ناشی از دوران برده‌داری، فضایی منحصر به فرد ایجاد و خوانندگان را وادار کند تا با تاریخ تاریک و سیاه آمریکا رو به رو شوند. او نمی­‌خواهد بگوید بردگی چیست بلکه می‌خواهد نشان دهد که بردگی چه حسی دارد و در این مسیر اثر خود را  محدود به زهرترک کردن و از جا پراندن خواننده نمی‌­کند بلکه موشکافیِ ترس‌های عاطفی و روان‌شناختی ناشی از غیرانسانی‌ترین و وحشیانه‌ترین رفتارها با برده‌ها را انتخاب می­‌کند.

داستان رازآلود و پر از تعلیق است و تا آشکار شدن تمام رازهای شخصیت‌های داستان و آنچه که بر آنان گذشته، خوانندگان را بی‌قرار نگه می‌دارد. پس چرا نگوییم که دلبند یک داستان ترسناک است؟ نویسنده توانسته است با تمرکز بر کشمکش‌های درونی و شکنج‌ها و زجرهای که شخصیت‌های داستان متحمل شده‌اند نظرها و باورهای مرسوم ژانر ترسناک را به چالش بکشد و همین موجب شده تا با آثار ترسناک پیش از خود تفاوت داشته باشد.

 

 

خانه‌ای را روح کودکی شیرخواره تسخیر می­‌کند و قصه­‌اش ما را …

رمان دلبند، شاهکار تونی موریسون، مربوط به دوران پس از جنگ داخلی آمریکا است. داستان برده‌ای به نام سِث که توانست به اوهایو فرار کند اما همچنان اسیر گذشته‌ی جراحت‌بارش است. او با دخترش دِنور زندگی می­‌کند اما خانه‌اش توسط روح دختر مرده‌اش تسخیر شده است. همان دختری که سِث یعنی مادرش او را می‌­کشد تا از بردگی نجاتش دهد. رمان با روایتی غیرخطی قصه­ آدم‌­های مختلف را بازگو می‌­کند و اثرات بردگی بر افراد را نشان می­‌دهد. اما محوری‌ترین روایت مربوط به قصه­‌ی ناگوار سِث و خانواده‌اش است. این رمان بلند روایت سه بخش دارد. یک بخش به حوادث سین­سیناتی می‌­پردازد، جایی که سث به عنوان آشپز به همراه دخترش دنور زندگی می‌­کنند.

با آمدن مردی به نام پُل­دی یکی از برده‌هایی که باهم در کنتاکی بودند زندگی‌شان به یک ثبات نسبی می‌رسد و حضور او روح کودکِ شیرخواره را از خانه 124 را از خانه می‌­راند. بخشی هم مربوط به زندگی سث و دیگر برده‌ها در مزرعه‌ای در کنتاکی و جایی موسوم به “سرپناه مهربان” و وحشت غیرقابل تصور حاکم بر زندگی‌شان و همین‌طور پیوند عمیق میان برده‌ها است و بخشی که روح دلبند بار دیگر در قالب زنی جوان برمی­‌گردد و زندگی، خانه و همه چیز را بهم می‌ریزد و تمام خاطرات ناگوار گذشته را به یادشان می‌آورد و قصد دارد جان مادرش را بگیرد. آیا می­‌تواند؟ این بخش کشتن فرزند به دست مادر را هم روایت می‌کند.

 

ساختار رمان منقطع و پراکنده است.روایت ها به گذشته و آینده می­رود. اکثر اتفاقات مربوط به گذشته است چون قرار است تأثیر گذشته را برجسته کند. یک اتفاق شاید بارها در کتاب تکرار می‌­شود و هربار بخشی از رازها را آشکار می­‌کند. بسته به اینکه داستان در هر بخش از زاویه دید چه شخصیتی روایت می­‌شود، سبک نوشته هم تغییر می­‌کند آن هم به استادانه‌ترین شکل ممکن.

 

 

دلبند رمانی ترسناک است اما به سبک و سیاق خودش

این رمان ضربه‌های روحی روانشناختی و زجرها و شکنجه‌هایی که شخصیت‌های داستان به خصوص سِث و پل­دی  از سر گذرانده­‌اند را به خوبی واکاوی کرده است. خاطرات آزاردهنده و احساس گناهی که تجربه کرده‌اند در به وجود آمدن حس ترس و وحشت موثر بوده است. اما چگونه؟

 

تونی موریسون نمادپردازی‌ها و استعاره‌های زیادی را برای ایجاد ترس و دلهره به کار گرفته است. او ماهرانه و بسیار ظریف از طریق  زبان شاعرانه، صور خیال و تصویرسازی‌های شفاف و نمادپردازی هراس‌آور برای نمایش تجربه‌های جراحت‌بار و آسیب‌زای فراموش‌نشدنی شخصیت‌ها استفاده کرده است و فضایی دلهره‌آور و تلخی را ایجاد کرده که گاهی مو بر تن سیخ می‌کند.یکی از رعب‌آورترین صحنه‌های کتاب نخستین مواجهه سث با روح دختر مرده‌اش است. “باید بلافاصله که جیشم ریخت می­‌فهمیدم. تا دیدمت که روی کنده درخت نشسته بودی ریخت”. ص301

 

یا وقتی سث در مورد مادرش می‌گوید : “از بس بهش لگام بسته بودن، بیشتر وقتا لبخند می­‌زد. حتی وقتی لبخند نمی‌زد حالت لبخند داشت. ولی با این وجود هرگز لبخند واقعیشو ندیدم”. ص303

 

توصیفات شاعرانه‌­ی او رمان او را تبدیل به داستانی شاعرانه و ترسناک کرده است.”او از شب چندان ترسی ندارد چون خودش به رنگ شب است”. ص 120.

“لحاف بوی علف می‌داد و سطحش مثل پوست دست بود. دست‌های بی‌استراحت زن‌های پرکار: خشکیده، گرم و فرسوده”. ص 121.

 

 

دلبند، رمانی دل‌شکن

رفتارهای غیرانسانی و وحشیانه با برده‌ها که در کتاب به تصویر کشیده می‌شود به شدت غم‌افزا و دلخراش است. هر کدام از شخصیت‌های رمان چه اصلی و چه فرعی فقدان، جدایی و ازدست‌دادن‌های زیادی را تجربه می‌کنند. ست، شخصیت اصلی داستان، همواره درگیر گذشته و یادآوری خاطره‌ی کشتن دخترش است. او دخترش را کشت تا او را از شر بردگی راحت کند. این عملِ از سر استیصال او و متعاقباً جدایی از فرزندان دیگرش حقیقتاً تراژیک و ویران­گر است.

زخم‌های عمیق گذشته و ضربه‌های روحی، جسمی شخصیت‌های داستان ملموس و قابل درک است. تمام آنها در آرزوی آزادی، داشتن هویت و حس تعلق هستند و در نبرد دائمی برا یافتن مکان در جهانی هستند که آن‌ها را ­نپذیرفت و به غیر انسانی‌ترین شکل ممکن با آن‌ها رفتار کرد. “اونجا توی زندون موش‌های صحرایی همه بچه‌های کوچیکو خوردن “. ص68

 

“اون می‌­خواد برام تعریف کنه. می‌­خواد ازش بپرسم چه حالی بوده، چجور زبونش درد می­‌کرده و به خاطر آهن به کف دهنش چسبیده بوده. و چطور انقدر دلش می­‌خواسته تف کنه که اشکش درومده بود”. ص111

 

 

تراما، اصلی­‌ترین عامل وحشت داستان

ضربه‌‌ی بزرگ روحی، یا همان تراما کلیدی‌ترین نقش را در ایجاد فضای ترس و وحشت در رمان بازی می‌کند. به گفته‌ی فروید تراما ضربه‌ای‌ست که فراتر از درک انسان اتفاق می‌افتد. به عبارتی دیگر، ساختمان کلی روان و ذهن با چنین اتفاقی دچار ویرانی می‌شود و روان مثل گذشته قادر به زندگی عادی خود نیست. رمان دلبند داستان درد و رنج‌های سال‌های درازی‌ست که بر سر سیاهان آمده است. لایه‌های این تبعیض و جنایت چندان پیچیده و در هم تنیده است که گویی قرار نیست تمام شود.

قتل، تجاوز، استثمار، تحقیر و شکنجه‌های روانی و فیزیکی سیاهان در گذر زمان تراماهایی خلق کرده که از بین بردن آن به هیچ روی ممکن نیست.

بیخود نیست که سث، دلبندش، دختر شیرخواره‌ش را با دستان رنجدیده‌ی  خود می‌کشد. سث، تراماهای یک زن سیاه را بارها و بارها زندگی کرده و نمی‌خواهد دلبندش هم تقدیری چون مادر داشته باشد. روح، اما، روح دلبند، در ظاهرِ دختری جوان به خانه‌ی سث برمی‌گردد تا اینبار او جان مادر را بگیرد. توصیفات عریان و با جزییات این صحنه‌ها بر وحشتی که در اثر وجود دارد افزوده است.

سث یک نمونه از هزاران مادر سیاهی ست که مفهوم مادر را طور دیگری زندگی کرده است؛ مادری که برای نجات روانِ بچه جانش را می‌گیرد تا او را از  تراماهای پیش رو برهاند. “وقتی بیبی ساگز برگشت، سث داشت پستانی خون آلود را به دهان نوزاد می­‌گذاشت…به این ترتیب بود که دنور شیر مادرش را آمیخته با خون خواهرش خورد”. ص 230

 

تراما  اثرات جسمی هم بر شخصیت‌های داستان داشته است که بر وحشت اثر می­‌افزاید. مثل ردپای شکنجه و ظلمی که بر بدن سث مانده است. زخم‌هایی از گذشته که همیشه بر پشت خود آن را حمل می‌کند. زمانی که جای شلاق بر پشت سث از زبان زن سفیدپوست به درخت گیلاس تشبیه شد: “من یه درخت رو پشتم دارم و یه روح تو خونه­م…..اون گفت که شبیه یه درخته، درخت گیلاس. با تنه، شاخه و حتی برگ، برگ‌ها ریز درخت گیلاس” ص31. چنین بازنمودهای جسمی و فیزیکی ضربه‌هایی که متحمل شده‌اند یادآوری دائمی ترس‌هاست که حس دلهره را سراسر رمان پخش کرده است.

 

یکی دیگر از اثراتی که تراما یا ضربه‌های روحی بر ترس موجود در داستان گذاشته است، مسئله­‌ی هویت است. ضربه­‌های روحی به صورت خیلی پیچیده‌ای با حافظه و هویت تنیده شده است. تجربه‌های سنگین و جراحت‌بار شخصیت‌ها هویت آنها را شکل داده و بر رفتار و کردارشان اثر گذاشته است. رمان نشان می‌دهد که چگونه تراما می­‌تواند هویت هر فرد را نابود و درکشان از واقعیت را مختل کند. غیرقابل‌تشخیص بودن مرزهای میان گذشته و حال، خاطره و توهم فضای بی­ثبات و متزلزلی را ایجاد می­‌کند و موجب تشویش و دلهره می‌­شود.

“سث در بیست و هشتمین روز رهایی از بردگی به سر می­‌برد. درست مدت یک ماه کامل برای یک زن، از آن روزی که دخترکش خط زلالی از آب دهان به صورت او مالیده بود تا روزی که دخترکش را درخون چرب غوطه داد بیست و هشت روز طول کشید” ص 146.

 

یا  زمانی که هال، شوهر سث، بعد از دیدن صحنه‌ای که اربابان سیاه پستانی که فرزندش را شیر می‌داد مکیدند دیوانه و متواری شد. “بهتره همه چیزو بدونی. آخرین باری که دیدمش کنار یه چرخ کره‌گیری نشسته بود. تموم صورتش کره‌مالی شده بود.” ص109

 

یا صحنه‌ای که پل دی خود را با خروس مقایسه می‌کرد و او را آزاد می‌دید: من یه چیز دیگه‌ای بودم و این چیز از خروسی که زیر آفتاب، توی تشت رختشویی لم داده بود، کمتر بود. ص114

 

 

مردان در رمان دلبند

این رمان حیرت‌آور فمنیستی، درد و رنج‌های مردان سیاه را به حال خود رها نمی‌­کند. گرچه در رمان تونی موریسون، حضور فیزیکی مردان به ندرت دیده می‌شود اما یاد آنها به عنوان بیچارگانی که آواره شدند در سرتاسر رمان به چشم می‌خورد. بعضی گریخته و دستگیر شدند، بعضی به وقت گریز کشته، و تعداد کمی مانند شوهر سث، هال، موفق به فرار شدند. این فرار، به هیچ روی، بوی رهایی ندارد چنانکه در خلال صحبت‌های سث و پُل دی درمی‌یابیم که هَلی بعد از فرار از سرپناه مهربان دیوانه و ولگرد است و دست از زندگی شسته… روح مردان سیاه، مانند زنان این رمان، در تراماهای گذشته تسخیر شده و گریزی نیست.

 

“یکی دیوونه، یکی فروخته شده. یکی مفقود و یکی سوخته، منم داشتم آهنو لیس می‌زدم و دستام پشت سرم بسته شده بود”. ص113

 

 

درباره­‌ی تونی موریسون

تونی موریسون رمان‌نویس، مقاله‌نویس، ویراستار، و استاد دانشگاه پریستون بود. در سال 1931 در اوهایو به دنیا آمد. او با نوشتن آثاری در مورد زندگی مردم آفریقایی‌­آمریکایی مشهور شده است. این نویسنده‌­ی آمریکایی کلیشه­‌ی زن سیاه­پوست قوی را کنار می‌گذارد و نشان می‌­دهد که چطور زنان در زمانه، محیط و اجتماع بی­‌رحمی که محاصره­‌شان کرده است خرد می­‌شوند. آبى‌ترین چشم اولین رمان اوست و جاز، کوچولو، آواز سلیمان، سولا دیگر آثار این نویسنده هستند. او در سال 1993 برای رمان دلبند برنده جایزه نوبل شد. تونی موریسون در سال 2019 در شهر نیویورک درگذشت.

 

 

نویسنده معرفی: سارا موسوی‌پور
کتاب دلبند

ادبیات ترسناک

یک دیدگاه در “دلبند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *