بردیا و گولاخها؛ شاهزاده شنل تشتکی
همستر بردیا گم شده است و او برای نجات همسترش باید به جنگ گولاخها برود. شاهزاده شنلتشتکی جلد اول مجموعه سه جلدی بردیا و گولاخها داستانی تخیلی است که مهدی رجبی آن را برای مخاطب بزرگتر از ده سال نوشته است. این مجموعه را نشر افق چاپ کرده است.
داستان تخیلی از نویسندهای ایرانی
بردیا پسربچهای دهساله است که لکنت زبان دارد و این موضوع باعث شده است که چند تن از همکلاسیهایش او را مسخره کنند بهخصوص وقتی میخواهد کلمه تشتک را بگوید. پدر و مادر بردیا شاغل هستند و او بعد از مدرسه اغلب در خانه تنهاست و دوستش همستر کوچکی به نام آلبرت است. بهتازگی همسایهی مرموزی به آپارتمان آنها آمده است. هر بار که بردیا سوار آسانسور میشود خانم پیر همسایه هم آنجاست و بردیا مطمئن است که او جادوگر بدجنسی است تا اینکه روزی آلبرت، همستر بردیا گم میشود. آیا خانم آسانسوری در این گمشدن نقشی دارد؟ اینجا شروع ماجراهای هیجانانگیز بردیاست. او برای نجات همسترش باید ترسهایش را کنار بگذارد و به سرزمین ناشناخته گولاخستان برود.
بردیا و گولاخها مجموعهای سه جلدی از ماجراجوییهای بردیا در دنیایی تخیلی است. جلد اول آن «شاهزادهی شنل تشتکی» است که نشر افق برای اولین بار سال ۱۳۹۶ این کتاب را به چاپ رسانده است. نویسنده این مجموعه مهدی رجبی است و مریم محمودی مقدم آن را تصویرگری کرده است. دو جلد دیگر این مجموعه «پیشگوی چشم نقرهای» و «هیولای کلمهخوار» است.
جلد اول این کتاب ۱۶۰ صفحه است و تصاویر سیاه و سفید دارد.
معمولاً وقتی صحبت از کتابهای تخیلی برای کودکان میشود. کمتر ذهنمان سراغ آثار نویسندگان ایرانی میرود. با این حال مجموعه بردیا و گولاخها نه فقط اثری تخیلی از یک نویسنده ایرانی است، بلکه نمونهای پرکشش برای مخاطبش است. این کتاب تقریباً بسیاری از المانهای داستانی تخیلی برای کودکان را دارد. قهرمانی که تا قبل از گمشدن همسترش پسربچهای معمولی است و لکنتش او را بچهای گوشهگیر و محتاط کرده است.
حالا برای نجات حیوان خانگیاش باید راهی سفری پرخطر شود و با هیولاهای وحشی یعنی گولاخها روبهرو شود، همانهایی که قبلاً صدایشان را از اتاقش شنیده بود و عاشق بچههای ترسو هستند. قبل از شروع سفر بردیا متوجه میشود او به نوعی شاهزاده است و فقط او میتواند به این سفر برود. با شنلی که از تشتک نوشابه درست شده است و شمشیری جادویی.
داستان تخیلی طنز با درونمایههای محیطزیستی
این کتاب مایههای طنز دارد که برای مخاطب فارسی زبان ملموس است و بدون نگرانی از مشکلات کتابهای بد ترجمهشده میتوان از طنز آن لذت برد. اسب گولاخستانی که با لهجه جالبی صحبت میکند و یار بردیا در این ماجراجویی میشود. این اسب که اصلاً شبیه اسبهای زمینی نیست معتاد میوههای گولاخستان یعنی قولابی است. میوههایی مکعبشکل که بردیا از خوردنشان منع شده است. هر زمان که این میوهها به اسب نمیرسد رم میکند و فکر میکند بردیا مزاحمش شده است. خود گولاخها نیز موجوداتی باهوشی نیستند آنها نیز با لحن متفاوتی صحبتمیکنند و مایعی سیاه رنگ مثل واکس مذابشده شده به اسم واکسی میخورند و بعد از آن کارهایی حالبههمزن انجام میدهند.
این کتاب بهصورت غیرمستقیم درونمایه محیط زیستی نیز دارد تا توجه کودکان را به سمت ظلمی ببرد که به حیوانات میشود. گولاخها همسترها را میدزدند تا از گوشت آنها استفاده کنند و با پوست آنها برای خودشان لباس درست کنند. اسب گولاخستانی که در این سفر همراه بردیا شده است، دلیلی خوبی دارد؛ چون گولاخها همنوعانش را نعل میکنند و از آنها بیگاری میکشند. درونمایهی محیطزیستی را میتوان در چند اثر دیگر این نویسنده دید.
پایان کتاب؛ قلابی برای جلد دوم مجموعه
پایان جلد اول این مجموعه قلابی خوبی برای ادامه جلد بعدی دارد: بردیا در تمام مدت ماجراجوییاش در برابر خوردن قولابیها خوشرنگ و خوشبو مقاومت کرده بود؛ اما بالاخره مثل خیلی از بچههای دیگر کنجکاوی بر او غلبه میکند و گازی به این میوه عجیب میزند. اما همین گاز او را متوجه میکند چرا نباید از خوردن قولابی منع شده بود و برای فهمیدن ادامه ماجرا باید سراغ جلد بعدی مجموعه رفت.
افتخارات و جوایز
این کتاب با پنج لاکپشت پرنده به فهرست نهایی بهترین کتابهای تابستان و پاییز ۹۷ لاکپشت پرنده راه پیدا کرد.
درباره نویسنده
مهدی رجبی متولد ۱۳۵۹ است. او کارشناسی فیلمسازی و کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی دارد. او تاکنون بیش از دهها کتاب برای کودکان و نوجوانان نوشته است و با اینکه از کودکی میخواست کارگردان شود، بااینحال مسیر زندگیاش تغییر کرد و شیفته رمان نوشتن برای نوجوان شد. نشر افق به جز مجموعه بردیا و گولاخها از او کتابهای دیگری مانند «کنسرو غول»، «خواهران تاریک»، «جنایتکار اعتراف میکند» و … چاپ کرده است.
کتاب «کنسرو غول» افتخارات زیادی را برای این نویسنده به ارمغان آورد.
نیز در سری نردبان سبز که داستانهایی با مضمونهای محیطزیستی است چند کتاب از رجبی را به چاپ رسانده است؛ مانند «اندوه بالابان» و «خرس ماه» و «اشباح جنگل سوخته». نشرهایی دیگری همچون پیدایش و زعفران نیز ناشر کتابهای او بودهاند.
بخشی از کتاب:
[بردیا] داد زد:«گولاخ تتترسو! شمشیر من جادوئیه! داغونت میکنم.»
خودش هم از شجاعتش تعجب کرده بود. انگار از شمشیر و شنلش نیرو میگرفت.
کمی بعد کلهی آن موجود عجیب از لاکش بیرون آمد و با صدایی تودماغی ادای بردیا را درآورد: «تتترسو!»
بعد روی لاکش غلت زد و دست و پاهایش را توی هوا تکان داد و غش و ریسه رفت.
بردیا از اینکه لاکپشت احمق ادایش را درآورده بود حرصش درآمد. شمشیرش را مثل جنگجوهای فیلمها تکان داد و گفت: «ممیکشمت!»
اما لاکپشت باز هم خندید و تکرار کرد: «ممیکشمت! عجب صاحاب آهنگوی هِرهِر کِرکِری!»
خیلی عجیب بود. میتوانست به زبان آدمها حرف بزند. یعنی کیک باعث شده بود زبان آن موجود را بفهمد؟ یا شمشیر و شنل
با تعجب گفت: «صاحاب؟! ممگه تو گولاخ نیستی؟»
این کتاب مناسب چه کسانی است؟
اگر شما معلم یا تسهیلگر کتاب یا والدین بچهها هستید میتوانید این کتاب را با خیال راحت به بچههای سالهای آخر ابتدایی بدهید که اهل خواندن داستانهای تخیلی نسبتاً بلند هستند. این کتاب میتواند برای نوجوانان ۱۲ تا ۱۵ سال نیز کشش داشته باشد؛ این کتاب توصیفات اندکی از آزاری دارد که به همسترها میرسد در صورتی که میدانید این توصیفات ممکن است مناسب کودک شما نباشد میتوانید با احتیاط بیشتری این کتاب را انتخاب کنید.
نویسنده: زهرا زرینفر