باخانمان رمانی نوشته هکتور مالو نویسنده فرانسوی است. رمان باخانمان را نشر پیدایش از دستهی رمان نوجوان و با ترجمهی مهرداد مهدویان منتشر کرده است.
در سال ۱۹۷۸ انیمیشنی با اقتباس از روی این رمان ساخته شد که در ایران نیز، جزو کارتونهای محبوب و ماندگار است.
باخانمان داستان دختری با نام پرین است که از پدری فرانسوی و مادری هندی زاده شده است. پدر پرین قبل از مرگ از همسر و دخترش میخواهد که به زادگاهش برگردند. بعد از مرگ پدر، پرین و مادرش سوار بر گاری و به همراهی الاغ و سگشان، سفر دراز خود را آغاز میکنند. آنها در طول مسیر، با عکاسی خرج خودشان را درمیآورند.
گزیدهای از کتاب باخانمان
آن روز، عصر شنبه و حدود ساعت سه بود. منظرهی آنجا مثل همیشه بود: بیرون از دروازه برسی مردم ازدحام کرده بودند. ارابهها و کالسکهها در چهار ردیف پشت سر هم صف کشیده بودند. چندین گاری پر از زغال سنگ و چندین گاری مملو از جو و کاه در هوای صاف و آفتابی و گرم ماه ژوئن منتظر بازرسی ماموران گمرک بودند. آنها همگی با عجله قبل از روز یکشنبه خود را به آنجا رسانده بودند.
در میان ارابهها – ولی کمی دورتر از دروازه – ارابهی عجیب و غریبی که چیزی مثل یک کاراوان بود، خودنمایی میکرد. بدنه چوبی آن به طور نیمبند روی چهار چرخ علم شده بود. دور آن چادر برزنتی کشیده شده بود که به سقف نازکی که ارابه را میپوشاند، متصل بود. شاید زمانی رنگ ارابه آبی بوده ولی حالا آنقدر رنگش پریده و کثیف و پوسیده بود که اگر کسی آن را میدید به سختی میتوانست رنگ اولیه آن را حدس بزند. ضمنا عبارتهایی که در چهار طرف آن را رنگ نوشته شده بود قابل تشخیص نبود؛ زیرا بیشتر حروف آن محو شده بود. در یک طرف کلمهای یونانی و در طرف دیگر آلمانی و در طرف سوم حروف اف. آی. ای. که به ظاهر ایتالیایی به نظر میآمد نوشته شده بود.
نظر خوانندگان
هنوز هیچ نظری درباره این کتاب ثبت نشده است.