امپراتور کلمات عنوان رمانی نوشتهی احمد اکبرپور است. کتاب امپراتور کلمات از مجموعه رمان نوجوان منتشر کرده است.
رمان امپراتور کلمات داستان زندگی پسر نوجوان کتابخوانی است که وقتی کتاب تازهای میخرد، دلش نمیخواهد کسی بیخودی وقتش را بگیرد. او فکر میکند هر کتاب، مثل یک دوست تازه است. دوستهای تازه گاهی خوب هستند و گاهی هم حوصله آدم را سر میبرند.
به گفته اکبرپور داستان امپراتور کلمات تحت تاثیر شعری از یک دختر 11 ساله کرهای نوشته شده است.
اکبرپور در مقدمه کتاب آورده است:
« وقتی برای اولین بار شعر «نقشه جهان» را خواندم، باور نمیکردم که شاعرش یعنی «یون سوک جونک» 11 ساله باشد. این شعر شامل دو ـ سه شعری است که برای همیشه در ذهنم مانده است. اگر توی دنیا به کسی حسودی کرده باشم به همین چند تا شعر است. شعر یون سوک آنقدر ساده بود که مرا شگفتزده کرد.»
از پشت کتاب امپراتور کلمات
«سكوت این بار سنگینتر از همیشه آمد. نه ماهی از آب میپرید و نه كوسهای پیدا بود. دریا از بغض بالا و پایین میشد و عرشه را سكوت فرا گرفته بود. هیچ صحبتی به خاطرشان نمیرسید تا این واقعیت تلخ را برای لحظهای فراموش كنند. حتی من كه با آرامش پشت میزم نشستهام و سعی میكنم قصه را با شادی هرچه تمامتر پیش ببرم هیچ گفتگویی به نظرم نمیرسد كه بین آنها برقرار كنم. سانی به پسرك نگاه میكند و پسرك به دریا و سانی.»
گزیدهای از کتاب امپراتور کلمات
موجودی بزرگ شاید کوسه، به محض اینکه کشتی را دید خودش را در عمق آبها مخفی کرد ولی بچهها خیال کردند درست از روی کمرش عبور کرده اند.
صدای ناوچهای جنگی آرامش آنجا را به هم زد. لوله های توپی که روی عرشه ناوچه بود آسمان آبی را نشانه رفته بودند. ملوان گفت: در بیشتر مواقع به خاطر مقداری خاک نبرد میکنند و گاهگداری به خاطر…
بچه ها هر چه منتظر ماندند چیز دیگری نشنیدند. شاید بدین وسیله میخواست فکر و خیال آنها جوابهای بهتر و دقیقتری بیابند. دومین ناوچه جنگی که پیدا شد ملوان به سرعت بچهها را در انباری آغشته از بوی نفت مخفی کرد ولی هیچ اتفاقی نیفتاد و ناوچه با غرش و سرعت زیادی از کنار آنها گذشت…
نظر خوانندگان
هنوز هیچ نظری درباره این کتاب ثبت نشده است.