آنجا که هندوانهها میرویند نوشته سیندی بالدوین با ترجمه آنیتا یارمحمدی از مجموعه رمانهایی که باید خواند منتشر شده است. این رمان اولین بار با عنوان Where the watermelons grow در سال 2018 منتشر شد.
آنجا که هندوانهها میرویند داستان دلاست؛ دختری که باید با سختیهای زندگی و مشکلات خانوادهاش دست و پنجه نرم کند. او در این مسیر چیزهای زیادی یاد میگیرد
از پشت جلد آنجا که هندوانهها میرویند بخوانید
دلا 12 سال دارد. او و خوانوادهاش در کارولینای شمالی زندگی میکنند، در مزرعهای پر از هندوانه. دلا میداند چگونه در مزرعه بهترین و شیرینترین هندوانه را انتخاب کند؛ میداند با خواهر کوچک و شیطانش چطور رفتار کند.
اما نمیداند با مادر مریضش چه کند. نه تنها مادر مریض است، بلکه پدر هم در آستانهی ورشکستگی است و دلا در میان این مشکلات عزمش را جزم میکند تا مادر را از چنگال بیماری نجات دهد.
گزیدهای از کتاب آنجا که هندوانهها میرویند
در اتاق نشیمن، مامان مثل یک پرنده، کز کرده بود روی کاناپه، و دستهایش را مثل همان شبی که سریال کارآگاهی میدیدیم، دور هم میپیچید. لب پایینش را چنان جویده بود که ح.ن، سرخ و خشمناک، از زیر پوستهایی که دندانهایش از روی لب کنده بودند، بیرون میزد.
گفتم: «مامان؟» رفتم جلو و سبد را روی زمین گذاشتم. آردن پشت سرم ماند، کنار در ورودی چنان خشکش زده بود که نفسش سخت بالا میآمد. یک قدم رفتم جلو و انگشتهایم را جلوی صورت مامان تکان دادم. «مامان؟ نمیری سراغ مایلی؟»
صدای جیغِ مایلی از توی اتاق، چند درجه شدیدتر شده بود. مامان جواب نداد. پرسیدم: «مایلی چهاش شده؟ من برم سراغش؟ فکر کنم حالش بده!»
مامان باز هم جواب نداد، فقط با آن چینِ کوچکِ روی پیشانی و خونِ روی لبهایش، نگاهم کرد. «مامان، میری سراغ مایلی یا من برم؟»
مامان گفت: «دست از سرم بردار، دلا!»
نظر خوانندگان
هنوز هیچ نظری درباره این کتاب ثبت نشده است.